شمارهٔ ۱۹۲
برخیز طبیبا، که دل آزرده ام امروز
بگذار مرا، کز غم او مرده ام امروز
چون برگ خزان چهره من زرد شد از غم
کو آن گل سیراب؟ که پژمرده ام امروز
چون گوشه دامان من از خون شده رنگین
هر گوشه که دامان خود افشرده ام امروز
امروز مرا چون فلک آورد بافغان
من نیز فغان را بفلک برده ام امروز
ای قبله مقصود، ز من روی مگردان
کز هر دو جهان رو بتو آورده ام امروز
بگذار، هلالی، که بصد درد بنالم
کز جور فلک تیر جفا خورده ام امروز
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برخیز طبیبا، که دل آزرده ام امروز
بگذار مرا، کز غم او مرده ام امروز
هوش مصنوعی: برخیز ای پزشک، زیرا که دل من امروز به شدت ناراحت و آسیبدیده است. بگذار به حال خود بمانم؛ چون به خاطر غم او امروز جانم را از دست دادهام.
چون برگ خزان چهره من زرد شد از غم
کو آن گل سیراب؟ که پژمرده ام امروز
هوش مصنوعی: چهرهام همانند برگهای پاییزی زرد شده است و از غم و اندوه خستهام. جگرم میخواهد آن گل زیبا را که بارانش سیراب کرده، ولی امروز حال خوبی ندارم و پژمردهام.
چون گوشه دامان من از خون شده رنگین
هر گوشه که دامان خود افشرده ام امروز
هوش مصنوعی: وقتی که لبه دامنم به خاطر خون رنگین شده، هر جایی که دامن خود را امروز کشیدهام.
امروز مرا چون فلک آورد بافغان
من نیز فغان را بفلک برده ام امروز
هوش مصنوعی: امروز به طرز عجیبی از درد و رنجی که دارم، مثل آسمان ناله میکنم و این نالههایم را هم به آسمان میرسانم.
ای قبله مقصود، ز من روی مگردان
کز هر دو جهان رو بتو آورده ام امروز
هوش مصنوعی: ای محبوب معشوق من، از من روی برنگردان، زیرا که امروز از هر دو دنیا به سوی تو آمدهام.
بگذار، هلالی، که بصد درد بنالم
کز جور فلک تیر جفا خورده ام امروز
هوش مصنوعی: بگذار که من با دل aching خود از دردهایم بگویم، چرا که امروز به خاطر بیرحمیهای دنیا، به شدت آسیب دیدهام.