شمارهٔ ۱۸۹
قد تو عمر درازست و سرو گلشن ناز
بیا و سایه فگن بر سرم، چو عمر دراز
ز گریه، بی تو، مرا بسته بود راه نظر
تو آمدی و نظر می کنم بروی تو باز
چراغ عشرت من مرد و بر تو ظاهر نیست
بیا، که پیش تو، روشن کنم بسوز و گداز
ز آسمان و زمین فارغیم، در ره عشق
درین سفر چه تفاوت کند نشیب و فراز؟
بروی زرد هلالی ز روی ناز مبین
که از جهان بتو آورده است روی نیاز
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قد تو عمر درازست و سرو گلشن ناز
بیا و سایه فگن بر سرم، چو عمر دراز
هوش مصنوعی: تو به قد زیبا و عمر طولانی خود، مانند درخت سرو در گلستانی ناز هستی، بیا و سایهات را بر سر من بیاور، چرا که عمرم نیز دراز است.
ز گریه، بی تو، مرا بسته بود راه نظر
تو آمدی و نظر می کنم بروی تو باز
هوش مصنوعی: در غیاب تو، اشکها مانع دیدن من شده بودند، اما وقتی تو آمدی، دوباره توانستم به چهرهات نگاه کنم.
چراغ عشرت من مرد و بر تو ظاهر نیست
بیا، که پیش تو، روشن کنم بسوز و گداز
هوش مصنوعی: چراغ شادی من خاموش شده و حالا جلو چشمان تو نیست. بیا تا من دوباره آن را برای تو روشن کنم و از دل سوختن و رنج کشیدنم باخبر شوی.
ز آسمان و زمین فارغیم، در ره عشق
درین سفر چه تفاوت کند نشیب و فراز؟
هوش مصنوعی: ما از آسمان و زمین بیخبر هستیم؛ در مسیر عشق، در این سفر، برای ما تفاوتی ندارد که به بالا برویم یا پایین بیاییم.
بروی زرد هلالی ز روی ناز مبین
که از جهان بتو آورده است روی نیاز
هوش مصنوعی: به لبخند زیبا و دلنشینت نگاهی نکن که در واقع، از دنیای بیرون، نیاز و خواسته قلبیام را به تو آورده است.