شمارهٔ ۱۸۷
با رخ زرد آمدم سوی درت، ای سروناز
یعنی آوردم بخاک درگهت روی نیاز
دولت حسن و جوانی یک دو روزی بیش نیست
در نیاز ما نگر، چندین بحسن خود مناز
عمر بگذشت و شب تاریک هجر آخر نشد
یا شبم کوتاه می بایست، یا عمرم دراز
تاب بیماری ندارم بیش ازینها، ای فلک
یا نسیم روح پرور، یا سموم جان گداز
مردم چشم هلالی پاک می بازد نظر
رو متاب، ای نازنین، از مردمان پاکباز
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با رخ زرد آمدم سوی درت، ای سروناز
یعنی آوردم بخاک درگهت روی نیاز
هوش مصنوعی: با چهرهای پژمرده و زرد به سوی درگاه تو آمدهام، ای زیبای دلنشین، یعنی با حالتی از خضوع و نیاز به خاک درگاه تو آمدهام.
دولت حسن و جوانی یک دو روزی بیش نیست
در نیاز ما نگر، چندین بحسن خود مناز
هوش مصنوعی: خوشی و جوانی به زودی میگذرد، بنابراین در نگرانیهای ما دقت کن و به خاطر زیباییات خودخواهی نکن.
عمر بگذشت و شب تاریک هجر آخر نشد
یا شبم کوتاه می بایست، یا عمرم دراز
هوش مصنوعی: عمرم گذشت و شب طولانی جدایی تمام نشد. یا باید شب من کوتاهتر میبود، یا عمرم طولانیتر.
تاب بیماری ندارم بیش ازینها، ای فلک
یا نسیم روح پرور، یا سموم جان گداز
هوش مصنوعی: دیگر تاب و تحمل بیماری را ندارم، ای آسمان یا نسیم آرامش بخش، یا سوز و گرمای جانسوز.
مردم چشم هلالی پاک می بازد نظر
رو متاب، ای نازنین، از مردمان پاکباز
هوش مصنوعی: ای نازنین، وقتی که چشمهای زیبا و معصوم مردم به تو مینگرد، به خاطر داشته باش که باید از آنها دوری کنی و اجازه ندهی نگاهت به خاطر جذابیت و ناز تو به سمت این مردم پاکباز برگردد.