گنجور

شمارهٔ ۱۸۵

وه! که بازم فلک انداخت به غوغای دگر
من به جای دگر افتادم و دل جای دگر
یک دو روز دگر، از لطف به بالین من آی
که من امروز دگر دارم و فردای دگر
غالبا تلخی جان کندن من خواست طبیب
که به جز صبر نفرمود مداوای دگر
پا نهم پیش، که نزدیک تو آیم، لیکن
از تحیر نتوانم که نهم پای دگر
با من آن کرد، بیک بار، تماشای رخت
که مرا یاد نیاید ز تماشای دگر
اگر اینست پریشانی ذرات وجود
کاش! هر ذره شود خاک بصحرای دگر
پیش ازین داشت هلالی سر سودای کسی
دید چون زلف تو، افتاد به سودای دگر

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وه! که بازم فلک انداخت به غوغای دگر
من به جای دگر افتادم و دل جای دگر
هوش مصنوعی: آه! دوباره آسمان مرا درگیر هیاهوی جدیدی کرده است، من در مکانی متفاوت قرار دارم و قلبم در جایی دیگر است.
یک دو روز دگر، از لطف به بالین من آی
که من امروز دگر دارم و فردای دگر
هوش مصنوعی: فقط یکی، دو روز دیگر به من محبت کن و کنارم باش، چون امروز حال و روز خاصی دارم و فردا هم به شکلی دیگر خواهد بود.
غالبا تلخی جان کندن من خواست طبیب
که به جز صبر نفرمود مداوای دگر
هوش مصنوعی: معمولاً پزشک به من گفت که برای تسکین درد مرگ، جز صبر راه دیگری وجود ندارد.
پا نهم پیش، که نزدیک تو آیم، لیکن
از تحیر نتوانم که نهم پای دگر
هوش مصنوعی: من قدمی پیش می‌گذارم تا به تو نزدیک‌تر شوم، اما از حیرت نمی‌توانم پای دیگری بگذارم.
با من آن کرد، بیک بار، تماشای رخت
که مرا یاد نیاید ز تماشای دگر
هوش مصنوعی: او یک بار به قدری زیبا به من نگریست که دیگر هیچ نگاه و تماشا را فراموش کرده‌ام و فقط آن لحظه را به یاد دارم.
اگر اینست پریشانی ذرات وجود
کاش! هر ذره شود خاک بصحرای دگر
هوش مصنوعی: اگر این وضعیت آشفته وجود است، ای کاش هر ذره از وجود من به بیابان دیگری تبدیل شود.
پیش ازین داشت هلالی سر سودای کسی
دید چون زلف تو، افتاد به سودای دگر
هوش مصنوعی: قبل از این، هلالی به خاطر عشق یک نفر که مثل موهای تو زیبا بود، دیوانه شده بود، اما حالا دوباره به عشق دیگری افتاده است.

حاشیه ها

1396/03/09 09:06
علی نوری

این غزل بسیار زیبا را استاد دردشتی به زیبایی خوانده است.