شمارهٔ ۱۷۱
گر دلم زین گونه آه دم بدم خواهد کشید
آتش پنهان من آخر علم خواهد کشید
زیر کوه غم تن فرسوده کاهی بیش نیست
برگ کاهی چند، یارب! کوه غم خواهد کشید؟
تنگ شد بر عاشق بی خانمان شهر وجود
بعد ازین خود را بصحرای عدم خواهد کشید
نم کشد از آب چشمم خاک هر سر منزلی
اشک اگر اینست بام چرخ نم خواهد کشید
حرف بیدادی، که بیرون آید از کلک قضا
دور چرخ آنرا بنام من رقم خواهد کشید
جرعه نوش بزم رندان را بشارت ده که: او
سالها آب حیات از جام جم خواهد کشید
چون هلالی خاک گشتم بر امید مقدمش
وه! چه دانستم که از خاکم قدم خواهد کشید؟
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر دلم زین گونه آه دم بدم خواهد کشید
آتش پنهان من آخر علم خواهد کشید
هوش مصنوعی: اگر دل من به این حالت مداوم آه بکشد، در نهایت آن آتش پنهانی که در من وجود دارد، خود را نشان خواهد داد.
زیر کوه غم تن فرسوده کاهی بیش نیست
برگ کاهی چند، یارب! کوه غم خواهد کشید؟
هوش مصنوعی: زیر کوه غم، جسم خسته و رنجور من بیشتر از یک برگ کاه نیست. خداوندا، این کوه سنگین غم چه زمانی خواهد توانست این بار سنگین را تحمل کند؟
تنگ شد بر عاشق بی خانمان شهر وجود
بعد ازین خود را بصحرای عدم خواهد کشید
هوش مصنوعی: عاشق بیخانمان از تنگی و فشارهای زندگی در این شهر، به زودی خود را به دنیایی خالی و بدون وجود خواهد برد.
نم کشد از آب چشمم خاک هر سر منزلی
اشک اگر اینست بام چرخ نم خواهد کشید
هوش مصنوعی: اگر اشک من به خاک هر جایی بریزد، نشان میدهد که آسمان هم از غم من بیخبر نیست و باران خواهد بارید.
حرف بیدادی، که بیرون آید از کلک قضا
دور چرخ آنرا بنام من رقم خواهد کشید
هوش مصنوعی: هر سخنی که از ظلم و ستم ناشی شود و از قلم سرنوشت بیرون بیفتد، تقدیر آن را به نام من رقم خواهد زد.
جرعه نوش بزم رندان را بشارت ده که: او
سالها آب حیات از جام جم خواهد کشید
هوش مصنوعی: به دوستان شاد و خوشحال خبر بده که کسی سالها از چشمه زندگی و جوانی بهرهمند خواهد شد.
چون هلالی خاک گشتم بر امید مقدمش
وه! چه دانستم که از خاکم قدم خواهد کشید؟
هوش مصنوعی: شبیه هلال ماه شدم و بر امید آمدن او نشستم. اوه! چه میدانستم که او از همین خاکی که من هستم، پا خواهد گذاشت؟