شمارهٔ ۱۶۲
دم آخر، که مرا عمر به سر میآید
گر تو آیی به سرم، عمر دگر میآید
گر نگریم جگر از درد تو خون میبندد
ور بگریم ز درون خون جگر میآید
منم آن کوه غم و درد، که سیلاب سرشک
هردم از دامن من تا به کمر میآید
چون کنم از تو فراموش؟ که روزی صد بار
جلوه حسن تو در پیش نظر میآید
در قفای سپر سینه به جان است دلم
که چرا تیر تو اول به سپر میآید؟
سبزهٔ نورُسته بود خوب ولی خوبتر است
سبزهٔ خط تو، هرچند که برمیآید
شب ز فریاد هلالی سگت افغان برداشت
کین چه غوغاست که شب تا به سحر میآید؟
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دم آخر، که مرا عمر به سر میآید
گر تو آیی به سرم، عمر دگر میآید
هوش مصنوعی: در لحظات پایانی عمرم، اگر تو پیش من بیایی، گویی زندگی دوبارهای آغاز میشود.
گر نگریم جگر از درد تو خون میبندد
ور بگریم ز درون خون جگر میآید
هوش مصنوعی: اگر به تو فکر کنم، از دردت قلبم خون میشود و اگر اشکم بریزد، از درونم مثل خون جاری میشود.
منم آن کوه غم و درد، که سیلاب سرشک
هردم از دامن من تا به کمر میآید
هوش مصنوعی: من مانند کوه غم و اندوه هستم، هر لحظه اشکهای بریدهام از دامنم در حال ریخته شدن تا به کمر میرسد.
چون کنم از تو فراموش؟ که روزی صد بار
جلوه حسن تو در پیش نظر میآید
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم تو را فراموش کنم؟ زیرا روزی صد بار زیبایی تو در چشمم ظاهر میشود.
در قفای سپر سینه به جان است دلم
که چرا تیر تو اول به سپر میآید؟
هوش مصنوعی: دل من در برابر تیرهای تو مانند سپری است که در پشت آن پنهان شدهام. ولی چرا تیر تو ابتدا به سپر میخورد و به من نمیرسد؟
سبزهٔ نورُسته بود خوب ولی خوبتر است
سبزهٔ خط تو، هرچند که برمیآید
هوش مصنوعی: سبزهای که به نور رشد کرده زیباست، اما زیبایی سبزهای که خط تو را به تصویر میکشد از آن نیز بیشتر است، هرچند که ممکن است کمی نامنظم باشد.
شب ز فریاد هلالی سگت افغان برداشت
کین چه غوغاست که شب تا به سحر میآید؟
هوش مصنوعی: در شب، صدای فریاد هلالی باعث شده است که سگها به وحشت بیفتند و صدای آنها به گوش میرسد. این هیاهو چقدر عجیب است که شب تا صبح ادامه دارد؟