شمارهٔ ۱۵۱
یار اگر مرهم داغ دل محزون نشود
با چنین داغ دلم خون نشود چون نشود؟
جز دل سخت تو خون شد همه دلها ز غمم
دل مگر سنگ بود کز غم من خون نشود
این که با ما ستمت کم نشود باکی نیست
کوشش ما همه اینست که: افزون نشود
گر بسر منزل لیلی گذری، جلوه کنان
نیست ممکن که: ترا بیند و مجنون نشود
بسکه در ناله ام از گردش گردون همه شب
هیچ شب نیست دو صد ناله بگردون نشود
گفته ای: خون تو ریزم، چه سعادت به ازین؟
نیت خیر تو، یارب، که دگرگون نشود
واعظا، ترک هلالی کن و افسانه مخوان
کشته عشق بتان زنده بافسون نشود
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پیسپار
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یار اگر مرهم داغ دل محزون نشود
با چنین داغ دلم خون نشود چون نشود؟
هوش مصنوعی: اگر معشوق نتواند زخم دل غمگینم را التیام ببخشد، پس با این همه دلدردی که دارم، چگونه میتوانم آرامش پیدا کنم؟
جز دل سخت تو خون شد همه دلها ز غمم
دل مگر سنگ بود کز غم من خون نشود
هوش مصنوعی: همه دلها به خاطر غم من پر از خون و اندوه شدهاند، جز دل سخت تو که انگار از سنگ است و تحت تاثیر غم من قرار نمیگیرد.
این که با ما ستمت کم نشود باکی نیست
کوشش ما همه اینست که: افزون نشود
هوش مصنوعی: اینکه ظلم تو بر ما کم نمیشود، برای ما مهم نیست. تمام تلاش ما تنها این است که این ظلم بیشتر نشود.
گر بسر منزل لیلی گذری، جلوه کنان
نیست ممکن که: ترا بیند و مجنون نشود
هوش مصنوعی: اگر به خانه لیلی عبور کنی، این امکان وجود ندارد که او را ببینی و مجنون نشوی.
بسکه در ناله ام از گردش گردون همه شب
هیچ شب نیست دو صد ناله بگردون نشود
هوش مصنوعی: به خاطر نالههای شبانهام از چرخش دور زمین، هیچ شبی نیست که دوصد بار ناله کنم و نتیجهای نداشته باشد.
گفته ای: خون تو ریزم، چه سعادت به ازین؟
نیت خیر تو، یارب، که دگرگون نشود
هوش مصنوعی: تو گفتهای که میخواهی خونم را بریزی، آیا چیزی از این بالاتر از سعادت وجود دارد؟ امیدوارم نیت نیک تو تغییر نکند.
واعظا، ترک هلالی کن و افسانه مخوان
کشته عشق بتان زنده بافسون نشود
هوش مصنوعی: ای واعظ، دیگر از داستانهای خیالی و افسانهها حرف نزن، زیرا عشق به زیباییها و معشوقها آنقدر زنده و پرشور است که با حرفهای پوچ و توخالی زنده نخواهد شد.