گنجور

شمارهٔ ۱۴

یار، چون در جام می‌بیند، رخ گل‌فام را
عکس رویش چشمهٔ خورشید سازد جام را
جام می بر دست من نه، نام نیک از من مجوی
نیک‌نامی خود چه کار آید من بدنام را؟
ساقیا، جام و قدح را صبح و شام از کف منه
کاین چنین خورشید و ماهی نیست صبح و شام را
فتنه‌انگیز است دوران، جام می در گردش آر
تا نبینم فتنه‌های گردش ایام را
از خدا خواهد هلالی دم به دم جام نشاط
کو حریفی، تا به ساقی گوید این پیغام را؟

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یار، چون در جام می‌بیند، رخ گل‌فام را
عکس رویش چشمهٔ خورشید سازد جام را
هوش مصنوعی: دوست، وقتی در جام شراب صورتش را می‌بیند، چهره‌اش را مانند نور خورشید بر روی جام منعکس می‌سازد.
جام می بر دست من نه، نام نیک از من مجوی
نیک‌نامی خود چه کار آید من بدنام را؟
هوش مصنوعی: جامی که در دست من نیست، هیچ وقت به دنبال نام نیک من نباش. داشتن نام نیک چه اهمیتی دارد وقتی که من بدنام هستم؟
ساقیا، جام و قدح را صبح و شام از کف منه
کاین چنین خورشید و ماهی نیست صبح و شام را
هوش مصنوعی: ای ساقی، هرگز جام و لیوان را از دست مده، چون چنین خورشید و ماهی وجود ندارد که صبح و شب را به این زیبایی روشن کند.
فتنه‌انگیز است دوران، جام می در گردش آر
تا نبینم فتنه‌های گردش ایام را
هوش مصنوعی: دوران پر از آشوب و گرفتاری است، جام می را به دستم بده تا از حوادث و مشکلات زمان غافل شوم و متوجه آن‌ها نشوم.
از خدا خواهد هلالی دم به دم جام نشاط
کو حریفی، تا به ساقی گوید این پیغام را؟
هوش مصنوعی: شخصی از خدا می‌خواهد که هر لحظه حال خوشی به او بدهد و این حال خوب را از کسی به نام «حریفی» دریافت کند، تا ساقی بتواند این پیام را به او بگوید.

خوانش ها

14 غزل هلالی جغتایی به خوانش ااا راستین معتبرزاده ااا تکنوازی تار استاد فرهنگ شریف در آواز اصفهان ااا