گنجور

شمارهٔ ۱۲۷

روز هجران تو، یارب! ز کجا پیش آمد؟
این چه روزیست که پیش من درویش آمد؟
آن بلایی که ز اندیشه آن میمردم
عاقبت پیش من عاقبت اندیش آمد
با قد همچو خدنگ از دل من بیرون آی
که مرا تیر بلا بر جگر ریش آمد
چشم بر هم مزن و هر طرف از ناز مبین
که بریش دلم از هر مژه صد نیش آمد
حال خود را چو بحال دگران سنجیدم
کمترین درد من از درد همه بیش آمد
روز بگذشت، هلالی، شب هجران برسید
وه! چه روز سیهست این که مرا پیش آمد!

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روز هجران تو، یارب! ز کجا پیش آمد؟
این چه روزیست که پیش من درویش آمد؟
هوش مصنوعی: روز جدایی تو، ای خدا! از کجا بر من نازل شد؟ این چه روزی است که بر من بی‌چاره گذشته؟
آن بلایی که ز اندیشه آن میمردم
عاقبت پیش من عاقبت اندیش آمد
هوش مصنوعی: آن مصیبت و سختی که به خاطر فکر کردن به آن، از شدت ناراحتی می‌مردم، در نهایت به سراغ من آمد، اما این بار با خرد و دوراندیشی.
با قد همچو خدنگ از دل من بیرون آی
که مرا تیر بلا بر جگر ریش آمد
هوش مصنوعی: با ظاهری زیبا و دلربا از زندگی من دور شو، زیرا درد و رنجی که به من وارد شده، بسیار شدید و سخت است.
چشم بر هم مزن و هر طرف از ناز مبین
که بریش دلم از هر مژه صد نیش آمد
هوش مصنوعی: چشمانت را ببند و از زیبایی‌ات به دور نباش، زیرا هر بار که به تو نگاه می‌کنم، قلبم از کنایه‌های نگاهت آسیب می‌بیند.
حال خود را چو بحال دگران سنجیدم
کمترین درد من از درد همه بیش آمد
هوش مصنوعی: وقتی حال خود را با حال دیگران مقایسه کردم، فهمیدم که کمترین رنج من از رنج همه بیشتر است.
روز بگذشت، هلالی، شب هجران برسید
وه! چه روز سیهست این که مرا پیش آمد!
هوش مصنوعی: روز سپری شد و شب جدایی فرا رسید. آه! چه روز سیاهی است که بر من گذشت!