گنجور

شمارهٔ ۱۲۵

نیست عرق، که در رهت از حرکات می‌چکد
هر قدمی، که می‌نهی، آب حیات می‌چکد
چند به هر سیه دلی باده ناب می‌کشی؟
حیف! که آب زندگی در ظلمات می‌چکد
بس که لب تو چاشنی ریخته در مذاق جان
گریه تلخ گر کنم آب نبات می‌چکد
اشک هلالی از مژه، گرد حریم آن حرم
همچو سرشک عارفان، در عرفات می‌چکد

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیست عرق، که در رهت از حرکات می‌چکد
هر قدمی، که می‌نهی، آب حیات می‌چکد
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و محبت تو، من هر لحظه با زحمات و تلاش‌هایم، زندگی و حیات را به جلو می‌برم. هر قدمی که برمی‌دارم، نشان از شور و شوق من در این مسیر است و همچون قطرات آب حیات، انرژی و جان تازه‌ای به من می‌دهد.
چند به هر سیه دلی باده ناب می‌کشی؟
حیف! که آب زندگی در ظلمات می‌چکد
هوش مصنوعی: چند نفر از کسانی که دلشان کبود و تاریک است را با شراب خالص سیراب می‌کنی؟ افسوس که آب حیات، در تاریکی‌ها و مشکلات زندگی می‌چکد و از بین می‌رود.
بس که لب تو چاشنی ریخته در مذاق جان
گریه تلخ گر کنم آب نبات می‌چکد
هوش مصنوعی: لب‌های تو آنقدر شیرینی دارند که حتی اگر بخواهم با گریه‌ی تلخ خودم را تسکین دهم، طعم شیرین آن مانند آب‌نبات در دهانم جاری می‌شود.
اشک هلالی از مژه، گرد حریم آن حرم
همچو سرشک عارفان، در عرفات می‌چکد
هوش مصنوعی: اشک‌های هلالی از چشمان او، بر دور مکان مقدس همچون قطرات اشک عارفان، در روز عرفه فرو می‌چکد.