گنجور

شمارهٔ ۱۲۱

از حالِ  دل و دیده مپرسید که چون شد؟
خون شد دل و از رهگذر دیده برون شد
ما بی خبران، چون خبر از خویش نداریم
حال دل آواره چه دانیم که چون شد؟
دل خون شد و از دست هنوزش نگذاری
بگذار، خدا را، که دل از دست تو خون شد
تا باد صبا در شکن زلف تو ره یافت
بهر دل ما سلسله جنبان جنون شد
کردیم بامید وفا صبر، ولیکن
هر چند که کردیم جفای تو فزون شد
هر قصر امیدی، که برافراخته بودیم
از سیل فراق تو بیک بار نگون شد
در عشق تو گویند: بشد کار هلالی
کاری که مراد دل او بود کنون شد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از حالِ  دل و دیده مپرسید که چون شد؟
خون شد دل و از رهگذر دیده برون شد
هوش مصنوعی: از حال و احوال و احساسات من نپرس، چرا که دل‌ام پر از درد و رنج شده و اشک‌هایم از چشمانم سرازیر گشته‌اند.
ما بی خبران، چون خبر از خویش نداریم
حال دل آواره چه دانیم که چون شد؟
هوش مصنوعی: ما که از حال خودمان بی‌خبریم، چگونه می‌توانیم حال دل آواره‌ی دیگران را درک کنیم و بدانیم که چه بر آنها گذشته است؟
دل خون شد و از دست هنوزش نگذاری
بگذار، خدا را، که دل از دست تو خون شد
هوش مصنوعی: دل من به شدت غمگین و آزرده شده و تو همچنان کم توجهی می‌کنی. اجازه بده که از تو دور شوم، زیرا این وضعیت باعث شده که قلبم از درد و اندوه پر از خون شود.
تا باد صبا در شکن زلف تو ره یافت
بهر دل ما سلسله جنبان جنون شد
هوش مصنوعی: به محض اینکه نسیم صبحگاهی در لابلای موهای تو گشت و گذار کرد، دل ما به عشق و دیوانگی مبتلا شد و به این حال و هوا درآمد.
کردیم بامید وفا صبر، ولیکن
هر چند که کردیم جفای تو فزون شد
هوش مصنوعی: ما با امید وفا صبر کردیم، اما هر بار که به ما ظلم کردی، ظلم و جفا بیشتر شد.
هر قصر امیدی، که برافراخته بودیم
از سیل فراق تو بیک بار نگون شد
هوش مصنوعی: تمام امیدهایی که برای ساختن قصرهای آرزو در ذهن داشتیم، به یک‌باره و به دلیل دوری تو، نابود و ویران شد.
در عشق تو گویند: بشد کار هلالی
کاری که مراد دل او بود کنون شد
هوش مصنوعی: در عشق تو گفته شده است که کار هلالی به نتیجه رسیده و آنچه دل او می‌خواست، اکنون محقق شده است.