گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۲

گر جان کنم به حسرت زان لب نمی‌کند دل
دل کندن از لب او جان کندنی‌ست مشکل
قبله‌ست روی جانان، لعلش چو آب حیوان
این یک مقابل جان و آن یک به جان مقابل
درست دعا بر آرم، هرگز فرو نیارم
الا دمی که سازم در گردنت حمایل
ای من سگ خیالت، آن‌جا که اوست هرگز
نه حاجب‌ست مانع، نه پرده‌دار حایل
بازی مکن که پیشت، در خون و خاک غلتم
نه مرده و نه زنده، چون مرغ نیم‌بسمل
گر بر زلال حیوان ریزد حمیم قهرت
آن آب زندگی را سازد چو زهر قاتل
گر در سموم باشد اندک نسیم لطفت
در یک نفس جهان را بخشد حیات کامل
از بهر مطربانت سازد فلک همیشه
این چرخ چنبری را خورشید و مه جلاجل
دست کرم گشودی، بذل درم نمودی
پیش از دعای داعی، پیش از نماز سایل
در سلک آن لئالی، خود را مکش هلالی
سررشته را نگه دار، زین رشته دست مگسل
بادا تمام مردم در خدمت تو حاضر
بادا نظام انجم از طلعت تو حاصل

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: علی پی‌سپار

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر جان کنم به حسرت زان لب نمی‌کند دل
دل کندن از لب او جان کندنی‌ست مشکل
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به خاطر آن لب جان بسپارم، دل نمی‌تواند از آن لب جدا شود. دل کندن از لب او کار بسیار دشواری است.
قبله‌ست روی جانان، لعلش چو آب حیوان
این یک مقابل جان و آن یک به جان مقابل
هوش مصنوعی: روی محبوب قبله دل‌هاست و لب‌هایش مانند آب حیات می‌ماند. یکی از این دو به جان نزدیک است و دیگری جان را در مقابل خود دارد.
درست دعا بر آرم، هرگز فرو نیارم
الا دمی که سازم در گردنت حمایل
هوش مصنوعی: درست دعا می‌کنم و هرگز از چیزی نمی‌کاهیدم مگر زمانی که جانم را در گردن تو قرار دهم.
ای من سگ خیالت، آن‌جا که اوست هرگز
نه حاجب‌ست مانع، نه پرده‌دار حایل
هوش مصنوعی: ای عشق من، در جایی که او هست، هیچ مانع و پرده‌ای وجود ندارد که بتواند مرا از رسیدن به او بازدارد.
بازی مکن که پیشت، در خون و خاک غلتم
نه مرده و نه زنده، چون مرغ نیم‌بسمل
هوش مصنوعی: بازی نکن، زیرا من در وضعیت نامتعادلی هستم و نه مرده‌ام و نه زنده، مانند پرنده‌ای که به نیمه‌جان بودن نزدیک است.
گر بر زلال حیوان ریزد حمیم قهرت
آن آب زندگی را سازد چو زهر قاتل
هوش مصنوعی: اگر بر آب زلال حیوان، خشم و قهرت ریخته شود، آن آب حیات، مانند زهر کشنده عمل می‌کند.
گر در سموم باشد اندک نسیم لطفت
در یک نفس جهان را بخشد حیات کامل
هوش مصنوعی: اگر در هوای گرم و سوزان هم کمی از نسیم ملایم تو باشد، در یک دم می‌تواند به جهان زندگی و طراوت ببخشد.
از بهر مطربانت سازد فلک همیشه
این چرخ چنبری را خورشید و مه جلاجل
هوش مصنوعی: آسمان همیشه برای هنرمندان موسیقی، خورشید و ماه را درخشان و زیبا می‌سازد.
دست کرم گشودی، بذل درم نمودی
پیش از دعای داعی، پیش از نماز سایل
هوش مصنوعی: تو با مهربانی دست خود را گشوده‌ای و مال و ثروتت را پیش از آنکه کسی دعا کند یا از تو چیزی بخواهد، ببخشیده‌ای.
در سلک آن لئالی، خود را مکش هلالی
سررشته را نگه دار، زین رشته دست مگسل
هوش مصنوعی: در جمع جواهری چون مروارید، خودت را مثل هلال نکن. رشته کار را محکم نگه‌دار و از این رشته دست نکش.
بادا تمام مردم در خدمت تو حاضر
بادا نظام انجم از طلعت تو حاصل
هوش مصنوعی: باشد که همه‌ی مردم در خدمت تو آماده باشند و نظام ستارگان به خاطر زیبایی و وجود تو به وجود آمده باشد.

حاشیه ها

1391/02/08 02:05
آیدین

بیت سوم: دست است نه درست