گنجور

بخش ۶

حق ز ادراک خلق مستور است
از مقام مقربان دور است
خلق یک ذره است از ایجادش
متقوّم به فیض امدادش
ذره کی ظرف انبساط شود؟
حق محیط است، کی محاط شود؟
هست قائم به ذات، عز و جل
با خدا، ممکنات را چه محل؟
باشد ادراک، بی افاضه محال
نکنی فکر خود به خویش وبال
حق بود نزد بینش احرار
محتجب از عقول چون ابصار
دیده ی سرّ و چشم سرکورند
هر دو از خاک درگهش دورند
دام سیمرغ کی به دست آید؟
فکر صیاد، باد پیماید
آنکه فرمان به قدسیانش بود
ما عرفناک ورد جانش بود
زین سبب فکرت تو در الّا
نیست نزدیک عقل و فهم روا
لیک در ذات حق تفکر تو
نفزاید به جز تحیر تو
تا به کی فکرهای خام کنی؟
شرک را، معرفت چه نام کنی؟
در حق ذوالجلال و الاکرام
شرط ایمان شناس، قطع کلام
هر چه با دست فکرتش سازی
عشق مصنوع خویش می بازی
در تصور هر آنچه گنجانی
آن ز اغراض توست و نادانی
عرض وجوهر، آفرینش اوست
متعالی ز عقل و بینش اوست
لیکن انوار معرفت چو دمد
ظلمت وهم از میانه رود
سرمه سازد، فروغ ایمان را
دیده های بلند بینان را
بیند از فیض پرتو اشراق
جلوه اش را در انفس و آفاق
فیض اقدس چو جلوه آرا شد
مظهر او صفات و اسما شد
صبح روشن شد و تو در خوابی
ثَمَّ وَجه الله است محرابی
نیکوان جهان نکو بینند
هر چه بینند، اوّل او بینند
می شناسم گروه دیده وری
که ندیده ست چشمشان دگری
غیر، هرگز حجاب او نشود
همه محدود و نیست او را حد
غیب اگر ... سبب وهم است
غیر، محدود و ··· وهم است کذا
هر چه از خویش حد بیفشاند
غیر محدود را نپوشاند
غایب از غایت ظهور خود است
جلوه اش در نقاب نور خود است
ممتنع دان ازو جدایی او
همه روشن به روشنایی او
ذات هستی، غنی و موجودات
همه محتاج و او غنی الذات
اصل هستیست عین ذات خدا
انتسابیست هستی اشیا
دو حقیقت بود بَر ِ بینا
یک نهفته مدام و یک پیدا
آنکه پیدا بود خدا باشد
ممتنع ذاتش از بدا باشد
و آن حقیقت که مخفی است و نهان
عالم است آن که می نگشت عیان
لیک عکسش به فهم نادان است
این که گفتم به چشم عرفان است
باقی خلق بر خلاف صواب
رفته و دیده ها غنوده به خواب
غایب از خفته هم بود محسوس
خفته تر آنکه شد به حس محبوس
دیده با نور آشنایی ده
خرد از قید حس، رهایی ده
تا مگر قصر کبریا بینی
خود نبینی، مگر خدا بینی
هستی محض، قائم است به ذات
همه اشیا به او شوند اثبات
هر چه هست از بلند و پست، عیان
همه محتاج عین هستی دان
ثابت این عین را ثبات خود است
روشنی، نور را به ذات خود است
آن حقیقت بود، مجاز است این
بی نیاز است آن، نیاز است این
کنه هستی به کس هویدا نیست
صعوه، هم آشیان عنقا نیست
معنی .... بدیهی ماست
ذهنیش نام اگر نهند رواست
اعتباری ست مستفاد از شییء
اصل هستی ست نور و ذهنی فیء
او بذاته محقق الاشیاست
این پس از انتزاع، روی نماست
ار شئون حقیقی است این است
هرکه دانست، از ضلالت رست
این دلیل وجود و آن مدلول
علت است این به ذات و آن معلول
وحدتش هم برین نمط باشد
فرض غیریّتی غلط باشد
انقسام حقیقت است محال
شهدالله إنَّهُ متعال
هیچ موجود نیست غیر وجود
فرض ماهیت از چه خواهد بود؟
وحدت او نه زاید از ذات است
وصف زاید به ذات، طامات است
کلی و عام و خاص چیزی نیست
نعت اطلاق و قید ازو منفی ست
مغز حرف، اینکه غیر او عدم است
با وجودش بگو دگر چه کم است؟
در مقام تطورات وجود
برقع از رخ گشود، کثرت جود
خامه درکش حزین، ازین وادی
ملک ایمان گرفت آبادی
اینقدر بس بود، کس ار باشد
ورنه بهتر که مختصر باشد
کشف اسرار حق مکن زین بیش
با تو گویم، تو دانی و دل خویش

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حق ز ادراک خلق مستور است
از مقام مقربان دور است
هوش مصنوعی: حقیقت و واقعیت الهی برای درک انسان‌ها پنهان است و مقام‌هایی که به نزدیک‌ترین مرتبه به خداوند قرار دارند، از آن دور هستند.
خلق یک ذره است از ایجادش
متقوّم به فیض امدادش
هوش مصنوعی: خلق، تنها به خاطر وجود خداوند شکل گرفته و با کمک فیض و رحمت او به حیات ادامه می‌دهد.
ذره کی ظرف انبساط شود؟
حق محیط است، کی محاط شود؟
هوش مصنوعی: آیا ممکن است یک ذره ریز بتواند جایی برای گسترش پیدا کند؟ حقیقت این است که حقایق بزرگتر از همه چیز هستند و قابل محدود شدن نیستند.
هست قائم به ذات، عز و جل
با خدا، ممکنات را چه محل؟
هوش مصنوعی: خداوند تنها و بی‌نیاز است و وجودش مستقل از هر چیزی است. پس موجودات دیگر چه اهمیتی دارند؟
باشد ادراک، بی افاضه محال
نکنی فکر خود به خویش وبال
هوش مصنوعی: اگر درک و فهمی وجود داشته باشد، بدون کمک و الهام از دیگران، نمی‌توانی به تنهایی به افکار و مشکلات خود غلبه کنی.
حق بود نزد بینش احرار
محتجب از عقول چون ابصار
هوش مصنوعی: حقیقت، نزد دیدگاه آزادگان پنهان است، همان‌طور که آنچه که چشم‌ها نمی‌توانند ببینند، برای عقل‌ها نیز قابل درک نیست.
دیده ی سرّ و چشم سرکورند
هر دو از خاک درگهش دورند
هوش مصنوعی: چشم دل و چشم معمولی هر دو از حقیقت و معنا دورند و درک درستی از آنچه هست ندارند.
دام سیمرغ کی به دست آید؟
فکر صیاد، باد پیماید
هوش مصنوعی: به دست آوردن دام سیمرغ کار آسانی نیست. فکر و نیت صیاد باید به اندازه باد سبک و پرتحرک باشد.
آنکه فرمان به قدسیانش بود
ما عرفناک ورد جانش بود
هوش مصنوعی: کسی که به فرشتگانش فرمان می‌دهد، ما را با ذکر و یاد خود می‌شناسد.
زین سبب فکرت تو در الّا
نیست نزدیک عقل و فهم روا
هوش مصنوعی: به علت این موضوع، افکار تو نزدیک به عقل و فهم درست نیستند و مناسب نیستند.
لیک در ذات حق تفکر تو
نفزاید به جز تحیر تو
هوش مصنوعی: اما در ذات الهی، اندیشه تو جز به حیرت و شگفتی نخواهد انجامید.
تا به کی فکرهای خام کنی؟
شرک را، معرفت چه نام کنی؟
هوش مصنوعی: تا کی می‌خواهی به افکار ناپخته خود ادامه دهی؟ حقایق را چگونه درک می‌کنی وقتی که این گونه فریب‌خورده‌ای؟
در حق ذوالجلال و الاکرام
شرط ایمان شناس، قطع کلام
هوش مصنوعی: برای ایمان آوردن به خداوند بزرگ و بلندمرتبه، لازم است که کلام او را قطع نکنیم و به درستی بشناسیم.
هر چه با دست فکرتش سازی
عشق مصنوع خویش می بازی
هوش مصنوعی: هر چیزی را که با فکر و دست خودت بسازی، تنها عشق ساختگی خود را به نمایش گذاشته‌ای.
در تصور هر آنچه گنجانی
آن ز اغراض توست و نادانی
هوش مصنوعی: هر چیزی که در ذهن تو وجود دارد، ناشی از خواسته‌ها و ناآگاهی‌ات است.
عرض وجوهر، آفرینش اوست
متعالی ز عقل و بینش اوست
هوش مصنوعی: وجود و ذات او، نشانه‌ای از آفرینش بی‌نظیر و فراتر از عقل و درک انسانی است.
لیکن انوار معرفت چو دمد
ظلمت وهم از میانه رود
هوش مصنوعی: اما زمانی که نور معرفت تابیده شود، تاریکی وهم از میان خواهد رفت.
سرمه سازد، فروغ ایمان را
دیده های بلند بینان را
هوش مصنوعی: دیده‌های افرادی که از بینش و بصیرت بالایی برخوردارند، نور ایمان را مانند سرمه در چشم می‌نشانند.
بیند از فیض پرتو اشراق
جلوه اش را در انفس و آفاق
هوش مصنوعی: از برکات نور الهی، زیبایی و جلوه‌گری او را در درون انسان‌ها و در دنیای اطراف مشاهده می‌کند.
فیض اقدس چو جلوه آرا شد
مظهر او صفات و اسما شد
هوش مصنوعی: زمانی که فیض الهی به ظهور رسید، جلوه‌ای از او نمایان شد که تجلی‌گاه صفات و نام‌های او گردید.
صبح روشن شد و تو در خوابی
ثَمَّ وَجه الله است محرابی
هوش مصنوعی: صبح که شد، تو همچنان در خواب به سر می‌بری، در حالی که قبله‌گاه ذات الهی در برابر توست.
نیکوان جهان نکو بینند
هر چه بینند، اوّل او بینند
هوش مصنوعی: خوبی‌ها و نیکان دنیا، هر آنچه را که می‌بینند، ابتدا خود را می‌بینند.
می شناسم گروه دیده وری
که ندیده ست چشمشان دگری
هوش مصنوعی: من افرادی را می‌شناسم که به ظاهر بینا هستند، اما چشمانشان چیزی را نمی‌بیند غیر از خودشان.
غیر، هرگز حجاب او نشود
همه محدود و نیست او را حد
هوش مصنوعی: هیچ چیز نمی‌تواند مانع یا حجاب او شود، زیرا او محدود نیست و هیچ مرزی برای او وجود ندارد.
غیب اگر ... سبب وهم است
غیر، محدود و ··· وهم است کذا
هوش مصنوعی: غیب و آنچه از آن پنهان است، تنها تصوری است که در ذهن به وجود می‌آید. واقعیت‌های غیرقابل مشاهده و محدودیت‌هایی که ما داریم، همگی به نوعی برآمده از همین تصورات و خیالات هستند.
هر چه از خویش حد بیفشاند
غیر محدود را نپوشاند
هوش مصنوعی: هر چه انسان از ویژگی‌ها و مشخصات خود بگذرد، نمی‌تواند چیزی بی‌نهایت و نامحدود را درک کند یا پوشش دهد.
غایب از غایت ظهور خود است
جلوه اش در نقاب نور خود است
هوش مصنوعی: انسان در حالی که از حقیقت وجود خود دور است، با وجود آنکه درخشان و نورانی به نظر می‌رسد، در واقع حقیقتش را پشت پرده‌ای از نور پنهان کرده است.
ممتنع دان ازو جدایی او
همه روشن به روشنایی او
هوش مصنوعی: از جدایی او خودداری کن، زیرا همه چیز به روشنی و نور او وابسته است.
ذات هستی، غنی و موجودات
همه محتاج و او غنی الذات
هوش مصنوعی: ماهیت وجود غنی است و همه موجودات به او نیازمندند، در حالی که او خود بی‌نیاز است.
اصل هستیست عین ذات خدا
انتسابیست هستی اشیا
هوش مصنوعی: حقیقت وجود، خود خداست و وجود چیزها تنها به او وابسته است.
دو حقیقت بود بَر ِ بینا
یک نهفته مدام و یک پیدا
هوش مصنوعی: دو حقیقت برای انسان عاقل وجود دارد: یکی حقیقتی که همیشه و به وضوح در دسترس است و دیگری حقیقتی که مدام در پس پرده و پنهان باقی مانده است.
آنکه پیدا بود خدا باشد
ممتنع ذاتش از بدا باشد
هوش مصنوعی: آنکه به وضوح دیده می‌شود که خداوند است، ذاتش از بدی و ناپسندی به دور است.
و آن حقیقت که مخفی است و نهان
عالم است آن که می نگشت عیان
هوش مصنوعی: حقیقتی که پنهان و در خفاست، همان چیزی است که در عالم به وضوح جستجو می‌شود و به دنبال آن هستیم.
لیک عکسش به فهم نادان است
این که گفتم به چشم عرفان است
هوش مصنوعی: اما درک این موضوع برای افرادی که آگاه نیستند دشوار است؛ چیزی که من بیان کردم، تنها با چشم دل و شهود عرفانی قابل درک است.
باقی خلق بر خلاف صواب
رفته و دیده ها غنوده به خواب
هوش مصنوعی: بقیه افراد بر خلاف حقیقت و درست زندگی می‌کنند و چشمانشان در خواب غفلت به سر می‌برند.
غایب از خفته هم بود محسوس
خفته تر آنکه شد به حس محبوس
هوش مصنوعی: اگر کسی از خواب غافل باشد، متوجه می‌شود که خوابیده، اما کسی که خوابش برده، بیشتر در حسرت و عدم درک واقعیت در حالتی محصور است.
دیده با نور آشنایی ده
خرد از قید حس، رهایی ده
هوش مصنوعی: چشم را با نور آشنا کن و عقل را از بند حس آزاد ساز.
تا مگر قصر کبریا بینی
خود نبینی، مگر خدا بینی
هوش مصنوعی: زیاد به خودت مغرور نشو، تنها زمانی زیبایی و عظمت را درک می‌کنی که خالق خود را ببینی و درک کنی.
هستی محض، قائم است به ذات
همه اشیا به او شوند اثبات
هوش مصنوعی: وجود واقعی همه چیز به خودی خود وابسته به ذات و وجود اوست و از طریق اوست که همه چیز صحت و اعتبار می‌یابد.
هر چه هست از بلند و پست، عیان
همه محتاج عین هستی دان
هوش مصنوعی: تمام آنچه که وجود دارد، چه در مرتبه‌های بالا و چه در مرتبه‌های پایین، همگی به نوعی به اصل وجود و هستی وابسته‌اند و به آن نیاز دارند.
ثابت این عین را ثبات خود است
روشنی، نور را به ذات خود است
هوش مصنوعی: ثبات و پایداری یک چیز به خود آن بستگی دارد و روشنی و نور نیز از ذات و ماهیت خود نشأت می‌گیرد.
آن حقیقت بود، مجاز است این
بی نیاز است آن، نیاز است این
هوش مصنوعی: کلامی که بیان می‌شود، به یک حقیقت عمیق اشاره دارد. آن حقیقت بی‌نیاز و مستقل است، در حالی که آنچه در حال حاضر مطرح می‌شود، به نوعی وابسته و نیازمند است. به عبارت دیگر، واقعیت اصلی از همه نیازها و وابستگی‌ها آزاد است، اما آنچه اکنون مشاهده می‌شود ممکن است به چیزهایی احتیاج داشته باشد.
کنه هستی به کس هویدا نیست
صعوه، هم آشیان عنقا نیست
هوش مصنوعی: هستی واقعی انسان‌ها برای دیگران قابل مشاهده نیست و مانند پرنده‌ای نادر، هم‌نشینی با موجودات خاص و کمیاب است.
معنی .... بدیهی ماست
ذهنیش نام اگر نهند رواست
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر کسی از عقاید و افکار ما انتقاد کند، باید در نظر داشته باشیم که این افکار جزو ماهیت و شخصیت ما هستند و نامیدن آنها برای ما طبیعی و منطقی است.
اعتباری ست مستفاد از شییء
اصل هستی ست نور و ذهنی فیء
هوش مصنوعی: اعتبار و ارزش چیزی از اصل و وجود آن ناشی می‌شود، مانند اینکه نور اصالت دارد و ذهن نیز همچون سایه‌ای از آن بهره‌مند است.
او بذاته محقق الاشیاست
این پس از انتزاع، روی نماست
هوش مصنوعی: او ذاتاً واقعیت‌ها را تحقق می‌بخشد، این حقیقت بعد از برداشت و جدا کردن از اشیا به نمایش درمی‌آید.
ار شئون حقیقی است این است
هرکه دانست، از ضلالت رست
هوش مصنوعی: هر کسی که به حقایق واقعی آگاه باشد، از گمراهی نجات می‌یابد.
این دلیل وجود و آن مدلول
علت است این به ذات و آن معلول
هوش مصنوعی: این باعث وجود و آن نشانه علت است، یکی به خودی خود وجود دارد و دیگری وابسته به آن است.
وحدتش هم برین نمط باشد
فرض غیریّتی غلط باشد
هوش مصنوعی: وحدت خداوند به گونه‌ای است که فرض کردن تفاوت یا سایریت در او نادرست و غیرمنطقی است.
انقسام حقیقت است محال
شهدالله إنَّهُ متعال
هوش مصنوعی: تقسیم حقیقت غیرممکن است، زیرا شاهد خداوند تعالی است.
هیچ موجود نیست غیر وجود
فرض ماهیت از چه خواهد بود؟
هوش مصنوعی: هیچ موجودی نیست که وجود نداشته باشد؛ حالا اگر بخواهیم فرض کنیم چیزی به نام ماهیت وجود دارد، باید بدانیم که این ماهیت چه خصوصیات و ویژگی‌هایی خواهد داشت.
وحدت او نه زاید از ذات است
وصف زاید به ذات، طامات است
هوش مصنوعی: وحدت خدا ناشی از ذات اوست و به هیچ وجه نمی‌توان آن را توصیف کرد؛ هر توصیفی جزئی از حقیقت او را تغییر می‌دهد و نادرست است.
کلی و عام و خاص چیزی نیست
نعت اطلاق و قید ازو منفی ست
هوش مصنوعی: هیچ چیز به‌طور کامل و عمومی وجود ندارد. صفات و قیدها از او نفی می‌شوند.
مغز حرف، اینکه غیر او عدم است
با وجودش بگو دگر چه کم است؟
هوش مصنوعی: این شعر به این مفهوم اشاره دارد که تنها حقیقت و وجود، چیزی جز خود او نیست و هر چیزی غیر از او هیچ ارزشی ندارد. پس در کنار وجود او، دیگر چه چیز ارزشمند است؟
در مقام تطورات وجود
برقع از رخ گشود، کثرت جود
هوش مصنوعی: در هنگام تغییرات و تحولات زندگی، پرده‌ای که بر چهره‌ای بود کنار رفت و ثروت و generosity بیش از پیش نمایان شد.
خامه درکش حزین، ازین وادی
ملک ایمان گرفت آبادی
هوش مصنوعی: خامه با حسرت و اندوه، از این منطقه‌ای که به آن تعلق دارد، سرنوشت و کشف معنای ایمان را به دست آورد.
اینقدر بس بود، کس ار باشد
ورنه بهتر که مختصر باشد
هوش مصنوعی: به اندازه کافی از این موضوع صحبت شد، اگر کسی وجود داشته باشد که تمایلی به گفتگو داشته باشد، بهتر است که بحث را کوتاه کنیم.
کشف اسرار حق مکن زین بیش
با تو گویم، تو دانی و دل خویش
هوش مصنوعی: بیش از این به رازهای حقیقت اشاره نکن، من با تو صحبت می‌کنم، تو خود می‌دانی و دل خودت را.

حاشیه ها

1402/02/05 01:05
یزدانپناه عسکری

19- بیند از فیض پرتو اشراق - جلوه اش را در انفس و آفاق

20- فیض اقدس چو جلوه آرا شد - مظهر او صفات و اسما شد

***

[عبدالرحمن جامی 1]

عنایت حضرت حق و فیض پادشاه مطلق سبحانه و تعالی بر دو قسم است:

قسمی آن است که عین ثابته به استعداد خود اقتضاء آن می‏ کند

و این عنایت به‌حسب فیض‏ مقدّس‏ است و تابع مر عین ثابته را

و قسمی دیگر آن‌که ذات الهیه مقتضی آن است، نه عین ثابته

و این عنایت به‌حسب فیض‏ اقدس‏ است

که اعیان و استعداداتش اثری از آثار اوست، و فیض مقدّس نیز تابع اوست.

[یزدانپناه عسکری*]

همسویی مستقیم اسماء با فیض اقدس هم‌زمان و فارغ از فیض مقدس و تعقل قلب در ادراک مُدرِک.

____________

نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص، مقدمه و تصحیح و تعلیقات ویلیام چیتیک، پیشگفتار سید جلال‌الدین آشتیانی – تهران : موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی ،1370 ص125