بخش ۲
ای رخت در نقاب اسمایی
عین پنهان و محض پیدایی
ای ظهورت منزّه از تأویل
وی بطونت مقدس از تعطیل
من و ما شبهه های تحصیل است
موج آب روان تنزیل است
با کَرَم های بی نهایت تو
قطره، بحری ست از عنایت تو
زده هر ذره، کوس خورشیدی
هرکدام است جام جمشیدی
چشم لیلی کرشمه زار از توست
دل دیوانه داغدار از توست
از بهارت حدوث برگ گلی ست
هستی از ساغر تو قطره مُلی ست
داغ دل، غنچهٔ بهارانت
اشک خونین، ز لاله کارانت
گل دیگر ز عشق و حُسن دمید
سبزه خط و شکوفه موی سفید
چتر خورشید سایه پرور توست
پرتو او غبار لشکر توست
می کند بر خطت نهاده سری
کاروان وجود ره سپری
امر و نهی تو لوح تعلیم است
سجده تعظیم و جبهه تسلیم است
فیض عامت رسا به خاره و گِل
حرم خاص توست کعبهٔ دل
از خیالت که چشمهٔ جوش است
دل خونین من قدح نوش است
غم عشق اتوا راح ریحانی
خشک لب زین میم نگردانی
بخش ۱ - مثنوی ودیعهٔ البدیعه که حزین آن را به تقلید از حدیقهٔ سنایی در هفتاد سالگی سروده است: کلّ ما فی الوجود لیس سواهبخش ۳: جبهه با سجده داشت عهد درست
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای رخت در نقاب اسمایی
عین پنهان و محض پیدایی
هوش مصنوعی: ای لباس تو در پردهی اسمها، مانند حقیقتی است که پنهان است و در عین حال کاملاً قابل مشاهده.
ای ظهورت منزّه از تأویل
وی بطونت مقدس از تعطیل
هوش مصنوعی: ای ظهور تو از هرگونه تفسیر و تأویل پاک است و اعماق وجودت از هرگونه نقص و کمبود دور است.
من و ما شبهه های تحصیل است
موج آب روان تنزیل است
هوش مصنوعی: من و ما مانند تردیدهایی هستیم که در مسیر یادگیری به وجود میآیند، همانند جریانی از آب که زندگی و هدایت را به همراه دارد.
با کَرَم های بی نهایت تو
قطره، بحری ست از عنایت تو
هوش مصنوعی: با نعمتهای بیپایان تو، هر قطرهای از رحمت و لطف تو مثل یک دریاست.
زده هر ذره، کوس خورشیدی
هرکدام است جام جمشیدی
هوش مصنوعی: هر ذرهای که به وجود آمده، صدای خورشید را در خود دارد و همهی آنها مانند جامی از جم هستند.
چشم لیلی کرشمه زار از توست
دل دیوانه داغدار از توست
هوش مصنوعی: چشمهای لیلی از تو جاذبه و زیبایی دارند و دل دیوانه نیز به خاطر تو درد و رنج میکشد.
از بهارت حدوث برگ گلی ست
هستی از ساغر تو قطره مُلی ست
هوش مصنوعی: بهار نشاندهنده آغاز و زایش زندگی است و مانند برگی از گل به دنیا آمده است. هستی و وجود از جرعهای که تو به ما میدهی، مانند قطرهای از یک طلای ناب است.
داغ دل، غنچهٔ بهارانت
اشک خونین، ز لاله کارانت
هوش مصنوعی: دل شکستگی تو مانند غنچههای فصل بهار است و اشکهای خونین تو نشاندهندهی درد و سختیهای توست.
گل دیگر ز عشق و حُسن دمید
سبزه خط و شکوفه موی سفید
هوش مصنوعی: گلی دیگر به عشق و زیبایی شکل گرفته است، سبزه و شکوفه و موی سفید در کنار هم جلوهگری میکنند.
چتر خورشید سایه پرور توست
پرتو او غبار لشکر توست
هوش مصنوعی: چتر خورشید باعث محافظت توست و تابش او به معنای قدرت و حمایت تو در برابر مشکلات و چالشهاست.
می کند بر خطت نهاده سری
کاروان وجود ره سپری
هوش مصنوعی: سرگردان در مسیر زندگی، به سوی تو میروم و در این راه، هر آنچه از وجودم دارم را فدای تو میکنم.
امر و نهی تو لوح تعلیم است
سجده تعظیم و جبهه تسلیم است
هوش مصنوعی: فرمانها و نهیهای تو مانند لوحی برای آموختن است و احترام و سر فرود آوردن در برابر تو نشانهی تسلیم و تعظیم است.
فیض عامت رسا به خاره و گِل
حرم خاص توست کعبهٔ دل
هوش مصنوعی: رحمت و فیض تو به همه جا میرسد، اما مقدسترین و خاصترین جایگاه تو در دل من است که همچون کعبهای مقدس میباشد.
از خیالت که چشمهٔ جوش است
دل خونین من قدح نوش است
هوش مصنوعی: از خیال تو که همیشه زنده و پُرشور است، دل خونین من مانند قدحی پر از نوشیدنی است.
غم عشق اتوا راح ریحانی
خشک لب زین میم نگردانی
هوش مصنوعی: غم عشق تو باعث شده است که لبهای خشک گلها هم از این درد به ما حسرت بزنند.