گنجور

بخش ۵ - در منقبت شاه سوار عرصهٔ لافتی سلام اللّه علیه

بر تارک خصم شاه مردان
این خامه پلارکی است برّان
کلکی که به دستم استوار است
در دست علی چو ذوالفقار است
طغراکِش نامه ٔ فصاحت
لیلی وش حجلهٔ ملاحت
زو گشته سخن به نام و ناموس
هر صفحه ازوست، بال طاووس
با خسته دلان، دم مسیحاست
با لعبتیان عصای موساست
در جدول او، زلال نیل است
در دیدهٔ قبطیان چو میل است
دستان زن باستان فسانه
گویندهٔ باربد ترانه
ریزد، شکرین رطب ز نخلش
پرورده به شهد، امیر نحلش
یعسوب جهان، علیّ عالی
کز حق به دو عالم است والی
در پنجهٔ قهرِ شیرگیرش
گردون چه و کید گرگ پیرش؟
شاهنشه کشور امامت
پیرایهٔ مسند کرامت
تمثال نخست کلک تقدیر
نیکوتر ازو نیافت تصویر
همراز نبی زخامهٔ کن
گر گل دو بود، یکیست گلبن
مهر جم و نیر طلوعش
در سجدهٔ خاتم رکوعش
داراییِ کوی آب و گل چیست؟
در خورد سگانش، ملک دل نیست
مجنون رهش به طیّ منزل
بر بختی عقل، بسته محمل
نامش مفتاح قفل دلها
مهرش، گلریز آب و گلها
از جرم گران ندارم اندوه
پشتم ز ولای اوست بر کوه
فردا هم ازین نهفته مأوای
کز خواب گران هوش فرسای
بیدارکنند، دیدهٔ بخت
در ظلّ لوای او کشم رخت
سر، ناصیه سای خاک پایش
جان زنده مباد بی ولایش
بر جبههٔ هرکه داغ او نیست
روشن رهش از چراغ او نیست
او داند و بخت خوابناکش
در روزن دیده باد خاکش
بگذار حزین، فسانهٔ خویش
وین باربدی ترانهٔ خویش
کلکت نبود سزای حمدش
بگذار ز کف لوای حمدش
این پرده سرود خسروی نیست
ای بی ادب، این سبک روی چیست؟
جایی که سخن نه در حساب است
خاموش که خامشی صواب است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر تارک خصم شاه مردان
این خامه پلارکی است برّان
هوش مصنوعی: بر روی سر دشمنان، پرچم و نشانه‌ای از دلاوران قرار دارد که با قوت و شجاعت نمایان است.
کلکی که به دستم استوار است
در دست علی چو ذوالفقار است
هوش مصنوعی: حقه و ترفندی که در دست من است، به اندازه‌ی شمشیر علی (ع) که ذوالفقار نام دارد، محکم و استوار است.
طغراکِش نامه ٔ فصاحت
لیلی وش حجلهٔ ملاحت
هوش مصنوعی: نامه‌ای که به زیبایی و بلاغت لیلی شباهت دارد، مثل جالباسی زیبایی است که وسایل دلربا را به نمایش می‌گذارد.
زو گشته سخن به نام و ناموس
هر صفحه ازوست، بال طاووس
هوش مصنوعی: سخن و کلام به اسم و هویت هر موضوعی منسوب به اوست، مانند زیبایی و شاخص بودن طاووس.
با خسته دلان، دم مسیحاست
با لعبتیان عصای موساست
هوش مصنوعی: زمانی که با دل‌های خسته و غمگین باشی، به مانند لحظه‌ای است که مسیح به یاری می‌آید و شفای روحی می‌بخشد. همچنین، در میان بازیگران و فریبکاران، برای تو عصای موسا وجود دارد که تو را در برابر سختی‌ها و چالش‌ها حمایت می‌کند.
در جدول او، زلال نیل است
در دیدهٔ قبطیان چو میل است
هوش مصنوعی: در جدول او، آب زلالی به رنگ نیل وجود دارد که در چشم اهل قبط، به طرز شگفت‌انگیزی جذاب و دلرباست.
دستان زن باستان فسانه
گویندهٔ باربد ترانه
هوش مصنوعی: دست‌های زنی از روزگاران گذشته، روایتگر قصه‌هایی هستند که باربد آنها را به شعر و ترانه درآمده است.
ریزد، شکرین رطب ز نخلش
پرورده به شهد، امیر نحلش
هوش مصنوعی: میوه‌های شیرین و خوشمزه از درخت نخل به‌خوبی شکفته‌اند و مانند شهدی گوارا برای انسان لذت‌بخش و خواستنی هستند.
یعسوب جهان، علیّ عالی
کز حق به دو عالم است والی
هوش مصنوعی: علی، بزرگ و برجسته‌ای است که به حکم الهی بر جهان حاکم است و در دو دنیا، یعنی دنیای مادی و معنوی، سرپرستی و ولایت دارد.
در پنجهٔ قهرِ شیرگیرش
گردون چه و کید گرگ پیرش؟
هوش مصنوعی: در مواجهه با قدرت و خشم او، سرنوشت چه اهمیتی دارد و که می‌تواند در برابر او بایستد؟
شاهنشه کشور امامت
پیرایهٔ مسند کرامت
هوش مصنوعی: پادشاه بزرگ کشور امامان، زینت‌بخش جایگاه و مقام ارجمند است.
تمثال نخست کلک تقدیر
نیکوتر ازو نیافت تصویر
هوش مصنوعی: تصویر نخستین از سرنوشتی که انسان می‌تواند داشته باشد، بهتر و زیباتر از آن وجود ندارد.
همراز نبی زخامهٔ کن
گر گل دو بود، یکیست گلبن
هوش مصنوعی: اگر دو گل هم وجود داشته باشد، یکی از آن‌ها گلبن است. پس باید در کنار پیامبر و همراز او باشیم و از او یاد بگیریم.
مهر جم و نیر طلوعش
در سجدهٔ خاتم رکوعش
هوش مصنوعی: طلوع خورشید مهر و نیر در حال سجده و رکوع خاتم نمایانگر عظمت و زیبایی است.
داراییِ کوی آب و گل چیست؟
در خورد سگانش، ملک دل نیست
هوش مصنوعی: عزت و ارزش یک مکان طبیعی و زیبا به چه چیزی است؟ اگر در آنجا، سگان هم حق دسترسی داشته باشند، دل و عشق ما به آن مکان اعتبار ندارد.
مجنون رهش به طیّ منزل
بر بختی عقل، بسته محمل
هوش مصنوعی: مجنون راهش را برای رسیدن به محبوب خود، با عقل بسته و از مسیرهای دشوار می‌گذارد.
نامش مفتاح قفل دلها
مهرش، گلریز آب و گلها
هوش مصنوعی: نام او کلید قفل‌های دل‌هاست و محبتش همچون باغی پر از گل و آب و زیبایی است.
از جرم گران ندارم اندوه
پشتم ز ولای اوست بر کوه
هوش مصنوعی: من از سنگینی گناه خود ناراحت نیستم، زیرا حمایت و پشتیبانی او بر دوش من است.
فردا هم ازین نهفته مأوای
کز خواب گران هوش فرسای
هوش مصنوعی: فردا هم در این مکان پنهانی که خواب سنگین، هوش را از سر می‌برد، باقی خواهیم ماند.
بیدارکنند، دیدهٔ بخت
در ظلّ لوای او کشم رخت
هوش مصنوعی: بیدارم کن، تا چشمانم بر نعمت‌های او که در سایه پرچم اوست باز شود و آرزوهایم را به جای آورم.
سر، ناصیه سای خاک پایش
جان زنده مباد بی ولایش
هوش مصنوعی: سر و جان من همیشه در برابر خاک پای او قرار دارد و بدون محبت او، زندگی بی‌معنا و مرده است.
بر جبههٔ هرکه داغ او نیست
روشن رهش از چراغ او نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که بر پیشانی‌اش نشانه‌ای از عشق و محبت واقعی نیست، راهش از نور وجود او روشن نخواهد شد.
او داند و بخت خوابناکش
در روزن دیده باد خاکش
هوش مصنوعی: او از حال و روز خود آگاه است و بختش در هاله‌ای از خواب و ناامیدی به سر می‌برد.
بگذار حزین، فسانهٔ خویش
وین باربدی ترانهٔ خویش
هوش مصنوعی: اجازه بده که حزین، داستان خود را بگوید و باربد هم نغمه‌اش را بنوازد.
کلکت نبود سزای حمدش
بگذار ز کف لوای حمدش
هوش مصنوعی: جمع آوری و شایستگی جزای ستایش او نیست، پس پرچم ستایشش را از دست بگذار.
این پرده سرود خسروی نیست
ای بی ادب، این سبک روی چیست؟
هوش مصنوعی: این چیزهایی که به عنوان زیبایی و شکوه به نمایش درآمده، مربوط به مقام و سلطنت نیست. تو که بی‌ادبی می‌کنی، چرا این‌قدر ساده‌لوحانه به این ظاهر توجه می‌کنی؟
جایی که سخن نه در حساب است
خاموش که خامشی صواب است
هوش مصنوعی: در مکانی که صحبت کردن سودی ندارد، بهتر است سکوت کنیم زیرا سکوت در این شرایط مناسب است.