بخش ۳ - نیایش سرور عرش مسیر، نخستین نقش تقدیر، وسیلهٔ کارگاه ایجاد رابطهٔ مبدأ و معاد سلام الله علیه و علی آله الامجاد
دل و دیده ها فرش در راه کیست؟
جبین ها زمین سای درگاه کیست؟
بلند از که شد رایت سروری؟
که بخشید عزت به پیغمبری؟
فروزندهٔ بدر عرفان کِه شد؟
فزایندهٔ قدر انسان کِه شد؟
به نوع بشر سرفرازی کِه داد
کف خاک را بی نیازی که داد؟
ز فیض که این مشت گِل جان گرفت؟
فروغ از کِه، رخسار ایمان گرفت؟
فلک چاکرِ لامکان پایه کیست؟
قدم بر فلک سای بی سایه کیست؟
کِه پا بر سر ماه و خورشید زد؟
که بر سیم و زر، سکّه جاوید زد؟
دوان در رکاب که جبریل رفت؟
که حکمش به تورات و انجیل رفت؟
می معرف دردی جام کیست؟
دل عارفان زنده از نام کیست؟
زمین مسکن آسمان آستان
فروغ زمین، قبلهٔ راستان
خدا را بود در نیابت امین
کفیٰ حجهٔ الله فی العالمین
محمّد سرافراز خیل رُسُل
امان البرایا، دلیل السُّبل
امام الهدی اشرف المصطفین
مغیث الوری، ملجا الخافقین
سر و سرور یکه تازان عشق
بلند افسر سرفرازان عشق
شفاعت گر جوق بی حاصلان
حلاوت ده ذوق صاحبدلان
سبیل گدایان او سلسبیل
جنیبت کش موکبش جبرئیل
ز کامل عیاران حق اکملی
بزرگی بر او آیت مُنزلی
ز حکمت به هر نکته اش داستان
به لب ناسخ نسخهٔ باستان
عیان کرده، پوشیده اسرار را
ز رخ پرده برداشت انوار را
شد از مهر ختم نبوت عیان
که بعد از عیان نیست جای بیان
به این جلوه بگشای چشم دلی
ببین پایه اش را اگر مقبلی
شد از شأن او شوکت کفر پَست
به میلاد او قصر کسری شکست
صبا همدم غنچه اش تا شده
پرد رنگ گلنارِ آتشکده
زند بحر رحمت چو موج ظهور
شود خشک دریاچهٔ تلخ و شور
نیارد سر از تیغ او خصم تافت
یک انگشت او فرق مه را شکافت
به عهدش عبادت روایی گرفت
جبین صنم جبهه سایی گرفت
دل قدسیان است مجنون وشش
بود ناقهٔ عشق محمل کشش
به بزم ازل محرم راز، اوست
به روی دو عالم، درِ باز اوست
کلید دلِ تنگِ هر بسته کار
در رحمت خاص پروردگار
چه خرّم بهاری ست با آب و رنگ
گل داغ عشقش به دلهای تنگ
چه دولتسرایی ست جنّت اساس
ازو مخزن سینه ی حق شناس
چه نعمت کزو قسمت خاک نیست
چه رفعت کزو خاص افلاک نیست؟
به معراج بخشد فلک را عروج
بلند آسمانیست ذات البروج
سپاس و سلامی سزاوار او
بر او باد و بر آل اطهار او
بر اصحاب و بر پیروانش همه
به یاران روشن روانش همه
عرق ریز شرم است کلکت حزین
بضاعت نداری خموشی گزین
تهیدست حیران چه سامان دهد؟
درین عرصه یکران کِه جولان دهد؟
درودی سزایش نداری به یاد
زمین ادب بایدت بوسه داد
بخش ۲ - آهنگ پرده سازی نیاز به زبان بی زبانی و برگ و ساز راه حجاز بی...: خدایا دلی ده حقیقت شناسبخش ۴ - نخل بندی این دلگشا چمن به ستایش خاقان سخن: قلم اوّلین زادهٔ قدرت است
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل و دیده ها فرش در راه کیست؟
جبین ها زمین سای درگاه کیست؟
هوش مصنوعی: کسانی که دل و چشمهاشان به سوی کسی دوخته شده، چه کسی است که در راه او فرش شود؟ و چه کسی است که پیشانیاش بر زمین در برابر او سجدت میکند؟
بلند از که شد رایت سروری؟
که بخشید عزت به پیغمبری؟
هوش مصنوعی: چه کسی به اندازهای بزرگ و باشکوه است که پرچم سلطنتیاش به اهتزاز درآید و چه کسی به پیامبری مقام والا و عزت بخشید؟
فروزندهٔ بدر عرفان کِه شد؟
فزایندهٔ قدر انسان کِه شد؟
هوش مصنوعی: چه کسی باعث روشنایی و شکوفایی علم عرفان شد؟ و چه کسی سبب پیشرفت و ارتقاء قدر و منزلت انسان گردید؟
به نوع بشر سرفرازی کِه داد
کف خاک را بی نیازی که داد؟
هوش مصنوعی: چگونه میتوان به نوع بشر افتخار ورزید، در حالی که او از خاکی که از آن برخاسته، بینیازی و خودکفایی دریافت کرده است؟
ز فیض که این مشت گِل جان گرفت؟
فروغ از کِه، رخسار ایمان گرفت؟
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی بیان میکند که وجود و روح انسان از کجا نشأت گرفته است. پرسشهایی مطرح میکند درباره منبع زندگی و نور ایمان که بر چهره انسان تابیده است. به طور کلی، به ارتباط انسان با خالق و سرچشمهی وجود اشاره دارد.
فلک چاکرِ لامکان پایه کیست؟
قدم بر فلک سای بی سایه کیست؟
هوش مصنوعی: آسمان، خدمتگزار و نگهبان آنچه قابل تصور نیست، چه کسی است؟ و چه کسی است که بر آسمان قدم میگذارد بدون اینکه سایهای بر آن بیفکند؟
کِه پا بر سر ماه و خورشید زد؟
که بر سیم و زر، سکّه جاوید زد؟
هوش مصنوعی: کیست که بر سر ماه و خورشید قدم گذاشت؟ و بر روی نقره و طلا سکهای همیشهجا زد؟
دوان در رکاب که جبریل رفت؟
که حکمش به تورات و انجیل رفت؟
هوش مصنوعی: آیا کسی در پی اسبسواری است که جبرئیل به کجا رفته است؟ زیرا او فرمانش را در کتابهای مقدس، یعنی تورات و انجیل، گذاشته است؟
می معرف دردی جام کیست؟
دل عارفان زنده از نام کیست؟
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که دردی که انسانها با آن مواجه هستند، ناشی از تجربه و شناخت آنهاست. همچنین، عشق و اشتیاق عارفان به نام و یاد الهی، زندگی و روح آنها را زنده نگه میدارد. به عبارت دیگر، درد و رنج انسانها در زندگی به نوعی از شناخت و درک عمیقتری از حقیقت ناشی میشود و یاد معشوق در دل عارفان باعث نشاط و حیات آنها میگردد.
زمین مسکن آسمان آستان
فروغ زمین، قبلهٔ راستان
هوش مصنوعی: زمین جایی است که آسمان در آن قرار دارد و نور زمین، مانند قبلهای برای راه درست و راست است.
خدا را بود در نیابت امین
کفیٰ حجهٔ الله فی العالمین
هوش مصنوعی: خداوند در زمین، به وسیلهی نمایندهای در دنیا وجود دارد که به مانند حجت اوست و از جانب او عمل میکند.
محمّد سرافراز خیل رُسُل
امان البرایا، دلیل السُّبل
هوش مصنوعی: محمد، بزرگترین و گرامیترین پیامبر، دلیل و راهنمای انسانها به سوی درستکاری و هدایت است.
امام الهدی اشرف المصطفین
مغیث الوری، ملجا الخافقین
هوش مصنوعی: امام هدایت، بهترین و برترین فرد از میان تمام پیامبران و معصومان است که منشأ کمک و نجات برای انسانها بوده و پناهگاه مستضعفان و نیازمندان به شمار میآید.
سر و سرور یکه تازان عشق
بلند افسر سرفرازان عشق
هوش مصنوعی: ارزش و مقام عالی عاشقان، مانند یک فرمانده و رهبری است که بر قله عشق ایستاده و بر دیگران تسلط دارد.
شفاعت گر جوق بی حاصلان
حلاوت ده ذوق صاحبدلان
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد به بیفایدهها کمکی کند، خوشا به حال او که لذتی برای دلهای باصفا به ارمغان میآورد.
سبیل گدایان او سلسبیل
جنیبت کش موکبش جبرئیل
هوش مصنوعی: مسیر زندگی و روزی گدایان مانند نهر بهشت است و با ورود مقامات عالی مرتبه همچون جبرئیل، جلوهای از زیبایی و رحمت را به خود میگیرد.
ز کامل عیاران حق اکملی
بزرگی بر او آیت مُنزلی
هوش مصنوعی: از ویژگیهای برجسته افرادی که به کمال رسیدهاند، نشانهای بر بزرگی و منزلت خاصی از جانب حق بر او تأکید میشود.
ز حکمت به هر نکته اش داستان
به لب ناسخ نسخهٔ باستان
هوش مصنوعی: از دانش و حکمت، هر نکتهای داستانی دارد که مانند نسخهای باستانی بر زبان ناسخ جاری است.
عیان کرده، پوشیده اسرار را
ز رخ پرده برداشت انوار را
هوش مصنوعی: نورها پرده را کنار زده و اسرار را نمایان کردهاند.
شد از مهر ختم نبوت عیان
که بعد از عیان نیست جای بیان
هوش مصنوعی: از محبت و محبت الهی در پی ختم نبوت، روشن شده است که پس از این موضوع، جایی برای توضیح بیشتر وجود ندارد.
به این جلوه بگشای چشم دلی
ببین پایه اش را اگر مقبلی
هوش مصنوعی: به این زیبایی نگاهی بینداز و با دل خود ببین که چه بنیاد و اساس محکم و زیبایی دارد. اگر که در مقابل تو قرار گرفته است.
شد از شأن او شوکت کفر پَست
به میلاد او قصر کسری شکست
هوش مصنوعی: به خاطر عظمت او، قدرت کفر به زمین افتاد و با میلاد او، کاخ کسری ویران شد.
صبا همدم غنچه اش تا شده
پرد رنگ گلنارِ آتشکده
هوش مصنوعی: نسیم، همسفر غنچه ی blossomed شده، با رنگهای زیبای گل آتشین است.
زند بحر رحمت چو موج ظهور
شود خشک دریاچهٔ تلخ و شور
هوش مصنوعی: وقتی که رحمت خداوند مانند موجی در میآید، دریاچهای که تلخ و شور است، به خشکی میرسد.
نیارد سر از تیغ او خصم تافت
یک انگشت او فرق مه را شکافت
هوش مصنوعی: هیچ دشمنی نمیتواند در مقابل تیرگی و قدرت او سر بلند کند، تنها یک انگشت او میتواند نور ماه را بشکافد.
به عهدش عبادت روایی گرفت
جبین صنم جبهه سایی گرفت
هوش مصنوعی: به خاطر وعدهاش، عبادت را به شکل زیبا و دلنشینی آغاز کرد و عابد به نوعی سجده و انکساری پیدا کرد که مثل سایهای بر چهره معشوقش نشسته بود.
دل قدسیان است مجنون وشش
بود ناقهٔ عشق محمل کشش
هوش مصنوعی: دل مانند دل قدسیان است، مجنون و دیوانه کرده عشق را، و عشق در این دل مانند شتری است که بار کشش و جذبه را به دوش میکشد.
به بزم ازل محرم راز، اوست
به روی دو عالم، درِ باز اوست
هوش مصنوعی: در محفل جاودانه، تنها اوست که به رازها آگاه است و در این دو جهان، او در را به روی همه گشود است.
کلید دلِ تنگِ هر بسته کار
در رحمت خاص پروردگار
هوش مصنوعی: هر کسی که در موقعیت سختی قرار دارد، میتواند با رحمت ویژه خداوند به آرامش و راه حل برسد.
چه خرّم بهاری ست با آب و رنگ
گل داغ عشقش به دلهای تنگ
هوش مصنوعی: این بهار با همه زیباییهایش و رنگهای دلربا، نشاندهنده عشق شدیدی است که همچنان در دلهای ما جا دارد و احساساتی عمیق را به وجود میآورد.
چه دولتسرایی ست جنّت اساس
ازو مخزن سینه ی حق شناس
هوش مصنوعی: بهشت چه مکان پرنعمت و زیبایی است! اینجا محلی است که درون قلب افراد حقشناس، گنجینههای بزرگی نهفته است.
چه نعمت کزو قسمت خاک نیست
چه رفعت کزو خاص افلاک نیست؟
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نعمتها و برکاتی که در اختیار انسان قرار دارد، آنقدر ارزشمند و بالا هستند که نه تنها در خاک (زمین) وجود دارند بلکه از آسمان و عالم بالا نیز فراتر میروند. به عبارتی دیگر، این نعمتها بینهایت بزرگ و دارای اهمیت بالایی هستند که نمیتوان آنها را به دنیای مادی محدود کرد.
به معراج بخشد فلک را عروج
بلند آسمانیست ذات البروج
هوش مصنوعی: به آسمانها میرسد و اوج میگیرد، زیرا این صعود و عروج به ذات بروج (زیرمجموعههای آسمانی) تعلق دارد.
سپاس و سلامی سزاوار او
بر او باد و بر آل اطهار او
هوش مصنوعی: شایسته است که به او ادب و سلام بفرستیم و همچنین بر اهل بیت پاکش.
بر اصحاب و بر پیروانش همه
به یاران روشن روانش همه
هوش مصنوعی: بر دوستان و پیروانش همه به همراهی یاران روشنی بخش او.
عرق ریز شرم است کلکت حزین
بضاعت نداری خموشی گزین
هوش مصنوعی: شرم و حیا مانند عرقی است که از چهرهات میریزد، اما تو هیچ چیزی برای نشان دادن نداری. بهتر است سکوت کنی.
تهیدست حیران چه سامان دهد؟
درین عرصه یکران کِه جولان دهد؟
هوش مصنوعی: افراد بیپول و درمانده چه کاری میتوانند انجام دهند؟ در این فضا و میدان وسیع چه کسی میتواند حرکتی کند؟
درودی سزایش نداری به یاد
زمین ادب بایدت بوسه داد
هوش مصنوعی: تو که شایستهی سلام نیستی، اما به یاد زمین باید به تو ادبی نشان داده و بوسهای تقدیم کنم.