بخش ۱۵ - حکایت
شنیدم فریدون با فر و هوش
نیاسود چشمش، شب از درد گوش
به خاصان چنین گفت در بامداد
که امشب سزای مرا، گوش داد
همانا که نالیده باشد ز درد
ضعیفیّ و نشنیده این خفته مرد
چو غفلت ز مظلوم ورزید گوش
مرا دوش این درد، مالیدگوش
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شنیدم فریدون با فر و هوش
نیاسود چشمش، شب از درد گوش
هوش مصنوعی: شنیدم که فریدون، با قدرت و هوش خود، هرگز از خواب راحت بهرهمند نشد و شبها به خاطر درد و غم، چشمانش بسته نمیشد.
به خاصان چنین گفت در بامداد
که امشب سزای مرا، گوش داد
هوش مصنوعی: در صبح زود به جمعی از خواص و نزدیکان خود گفت که دیشب به خاطر کارهایم حاکمیت و توجه خاصی به من نشان دادند.
همانا که نالیده باشد ز درد
ضعیفیّ و نشنیده این خفته مرد
هوش مصنوعی: بیشک نالهای از درد برآمده است از دل یک ناتوان، ولی آن مرد خوابیده توجهی به این ناله نمیکند.
چو غفلت ز مظلوم ورزید گوش
مرا دوش این درد، مالیدگوش
هوش مصنوعی: وقتی که انسان از ظلم به مظلوم غفلت کند، درد و رنج او به گوش من رسیده و احساس سنگینی آن را بر دوشم میکشم.