بخش ۸ - صفت جنگ
دل خاک شد از ستوران، ستوه
غریو دلیران بدرّید کوه
نمودی در آن پهن دشت بلا
سنان آتش و نیستان، نیزه ها
هوا ابری، ازکاوب بانی درفش
زمین لعلی، از تیغهای بنفش
بغرّید نای و بنالید کوس
رخ مهر، از بیم شد آبنوس
فغان سازکرد، اژدر کرّنا
دهان بازکرد، اژدهای بلا
عقاب کمانها، سبک بال شد
سپرهای زرٌٍینه، غربال شد
ز بس خون، سنان از رگ جان گرفت
زمین، رنگ کان بدخشان گرفت
چکاچاک تیغ و هیاهوی جنگ
فرو ریخت از روی بهرام، رنگ
بر و بُرز گردانِ پولادپوش
جرس وار، از خنجر سخت کوش
زره، در بر و دوش رویین تنان
به صد چشم، حیران تیغ و سنان
به سر، ترک زرّین آن پرشکوه
فروزنده، چون آتش ازتیغ کوه
خدنگ خداوند کوپال و رخش
نیستان نمودی سپرها به تخش
هماوردش از بیم زخم درشت
به زیر سپرزاده، چون سنگ پشت
در آمد یکی نامور از سپاه
درآویخت بخت با او، یَلِ کینه خواه
به ترکش، چنان کوفت گرز گران
که سر، چون کشف در شکم شد نهان
زمین از تپش، گوی سیماب شد
رگ خاره، از لرزه بی تاب شد
رسید اندر آن عرصه، طوفان به اوج
ز جوهر، زدی آب شمشیر، موج
سَرِ گردنان، در خم خام بود
رخ بخت را، طرّهٔ شام بود
هوا داشت، ازگرز بارنده میغ
به خون، لجه پیما، نهنگان تیغ
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل خاک شد از ستوران، ستوه
غریو دلیران بدرّید کوه
هوش مصنوعی: دل از فشار و نالهی دلیران در هم شکست و زمین را تحت فشار قرار داد.
نمودی در آن پهن دشت بلا
سنان آتش و نیستان، نیزه ها
هوش مصنوعی: تو در دشت وسیع مشکلات و مصائب، به مانند سنان آتش و نیزهها ظاهر شدی.
هوا ابری، ازکاوب بانی درفش
زمین لعلی، از تیغهای بنفش
هوش مصنوعی: آسمان ابری است و درختان مانند پرچم در حال اهتزاز هستند، زمین دارای سنگهای قیمتی است و تیغهایی به رنگ بنفش در فضا به چشم میخورد.
بغرّید نای و بنالید کوس
رخ مهر، از بیم شد آبنوس
هوش مصنوعی: صدای نی به حزن درآمد و طبل رخسار مهر شروع به نواختن کرد، و از ترس، چوب آبنوس به لرزه درآمد.
فغان سازکرد، اژدر کرّنا
دهان بازکرد، اژدهای بلا
هوش مصنوعی: نالهای شنیده میشود و اژدها دهانش را باز کرده، نشانهای از بلیّه و مصیبت است.
عقاب کمانها، سبک بال شد
سپرهای زرٌٍینه، غربال شد
هوش مصنوعی: عقاب با پرهایش آزاد و سبک پرواز میکند و سپرهای زریّن به مرحلهای میرسند که دیگر توانایی محافظت ندارند.
ز بس خون، سنان از رگ جان گرفت
زمین، رنگ کان بدخشان گرفت
هوش مصنوعی: به دلیل ریختن خون بسیار، شمشیرها رنگین و زمین به رنگ سرخ و دلنشین درآمد.
چکاچاک تیغ و هیاهوی جنگ
فرو ریخت از روی بهرام، رنگ
هوش مصنوعی: صدای خشخش شمشیرها و هیاهوی جنگ بر روی بهرام چهرهای بیرنگ و بیحالش را نشان میدهد.
بر و بُرز گردانِ پولادپوش
جرس وار، از خنجر سخت کوش
هوش مصنوعی: مأموری گردنکلفت که مانند زنگهای فلزی با صلابت و قدرت حرکت میکند، از تیزی و تندی سلاحش بهره میبرد.
زره، در بر و دوش رویین تنان
به صد چشم، حیران تیغ و سنان
هوش مصنوعی: زره بر تن و دوش جنگجویان آهنین، با صد چشم حیران به تماشا و دودلی از تیغ و نیزه است.
به سر، ترک زرّین آن پرشکوه
فروزنده، چون آتش ازتیغ کوه
هوش مصنوعی: بر روی سر، ترک زرین با شکوه و روشنایی همچون آتش از لبه کوه نمایان است.
خدنگ خداوند کوپال و رخش
نیستان نمودی سپرها به تخش
هوش مصنوعی: خداوندی که با قدرت و شکوه خود، مانند اسب رخش در زمین قرار دارد، استوانههای مقاومت را در نبرد نشان میدهد.
هماوردش از بیم زخم درشت
به زیر سپرزاده، چون سنگ پشت
هوش مصنوعی: رقیب او از ترس آسیب شدید، به زیر سپر رفته است، مانند سنگی که به پشتش میافتد.
در آمد یکی نامور از سپاه
درآویخت بخت با او، یَلِ کینه خواه
هوش مصنوعی: یک شخص مشهور از سپاه وارد میدان شد و بخت، به او یاری رساند، او در برابر دشمنی که رنجشها در دل داشت، قرار گرفت.
به ترکش، چنان کوفت گرز گران
که سر، چون کشف در شکم شد نهان
هوش مصنوعی: به محض اینکه ضربهای سنگین به هدف برخورد کرد، وضعیتی به وجود آمد که گویا سر به طور کامل درون بدن پنهان شده است.
زمین از تپش، گوی سیماب شد
رگ خاره، از لرزه بی تاب شد
هوش مصنوعی: زمین به شدت میلرزد و مانند جیوهای در حال تپش است و رگهای آن از لرزش بیقرار و ناآرام شدهاند.
رسید اندر آن عرصه، طوفان به اوج
ز جوهر، زدی آب شمشیر، موج
هوش مصنوعی: در آن میدان، طوفانی به اوج رسید و آب شمشیر را به جنب و جوش درآورد.
سَرِ گردنان، در خم خام بود
رخ بخت را، طرّهٔ شام بود
هوش مصنوعی: سر گردنها در خم و حالت نرم بود و چهرهی شانس، موی زیبای شب را تداعی میکرد.
هوا داشت، ازگرز بارنده میغ
به خون، لجه پیما، نهنگان تیغ
هوش مصنوعی: هوا تغییر کرده بود و ابرهای بارانزا مانند تیرهایی از خون، در آسمان در حرکت بودند، و امواج دریا در حال طغیانی بودند که شبیه نهنگهای تیز دندانه به نظر میرسیدند.