گنجور

بخش ۱۵ - حکایت

شنیدم شهنشاه گیتی گشای
پیمبر نسب، ظل عدل خدای
طرازندهٔ کشور کسروی
فرازندهٔ چتر کیخسروی
صفی سیرت مصطفی مرحمت
رضا طینت و مرتضی مکرمت
بهین گوهر درج دانشوری
بلنداختر برج دین پروری
مظفّر لوای مشیّد اساس
شهنشاه عباس یزدان سپاس
ابافرّ کشور خدایی گذشت
به معموره ره برده از طرف دشت
که با کرج، کین عدو سوز داشت
نگه، چون درخش آتش افروز داشت
یکی مرد دهقان در آن مرغزار
فروخفته بود، از گذرگه کنار
به سر افسر از دست و از خاک، تخت
سرش بر بن سایه گستر، درخت
در آن دم که خیل سپه می گذشت
تو گفتی که در لرزه افتاده، دشت
فروخفته، از خواب سر برگرفت
سپاس خداوند افسر گرفت
دعا گفت و خسروستایی نمود
که بادا به کام تو، چرخ کبود
خوشت باد این فر فرماندهی
سریر کیانی، کلاه مهی
رسید آن نیایش چو شه را به گوش
فروخواندش این خسروانی سروش
تو خوش زی، که آسودهتر از منی
به آزادگی سرو این گلشنی
نداری به دل فکرگاه و رواق
ندانی چه رنجی ست، این طمطراق
فزونی تو را زیبد و کم مرا
تو را شادی ارزانی و غم مرا
غم کشوری، بر دلت بار نیست
چو ما، زندگی بر تو دشوار نیست
خبر نیست آزاده را از اسیر
چو آسوده حالی، سر خویش گیر
خروشید دهقان آگاه دل
که ای مهر، از نور رایت خجل
غم از گردش روزگارت مباد
زگیتی به خاطر غبارت مباد
تن آسایی من ز پهلوی توست
کریج من آباد از کوی توست
اگر رنج بر خود نداری روا
ندارد روا، گیتی آرام ما
برآ خوش، به این رنج راحت سرشت
تو را مزد بادا ز یزدان، بهشت

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شنیدم شهنشاه گیتی گشای
پیمبر نسب، ظل عدل خدای
هوش مصنوعی: شنیدم که پادشاه جهانیان، که نسبش به پیامبر می‌رسد، سایه عدالت خداوند است.
طرازندهٔ کشور کسروی
فرازندهٔ چتر کیخسروی
هوش مصنوعی: سازنده و معمار کشور کسروی، مانند کسی است که چتر کیخسرو را بر روی دیگران منتشر می‌کند.
صفی سیرت مصطفی مرحمت
رضا طینت و مرتضی مکرمت
هوش مصنوعی: این بیت به جماعتی اشاره دارد که از صفات و ویژگی‌های خوب برخوردار هستند. سیرت آن‌ها به نیکی و خوبی پیامبر اسلام مرتبط است، و همچنین خواص آنها به رضایت و نور اخلاقی امام رضا و کرامت امام علی مربوط می‌شود. به‌طور کلی، اینجا به صفات مثبت و والای انسانی اشاره شده است که در این افراد موجود است.
بهین گوهر درج دانشوری
بلنداختر برج دین پروری
هوش مصنوعی: بهترین و ارزشمندترین خاصیت، دانش و علم است که درخشان و معتبر است و باعث پرورش و تربیت دین می‌شود.
مظفّر لوای مشیّد اساس
شهنشاه عباس یزدان سپاس
هوش مصنوعی: مظفّر پرچم کننده و پایه‌گذار ساختمان‌هایی است که در دوران شاه عباس ساخته شده‌اند. باید از خداوند به خاطر این نعمت‌ها شکر گزار باشیم.
ابافرّ کشور خدایی گذشت
به معموره ره برده از طرف دشت
هوش مصنوعی: یک بازرگان از سرزمین خداوند گذر کرد و در مسیر خود به شهری پررونق و آباد رسید که از دشت آغاز می‌شد.
که با کرج، کین عدو سوز داشت
نگه، چون درخش آتش افروز داشت
هوش مصنوعی: کسی که با کرج، دشمنی سوزان داشت، مانند شعله‌ای درخشان بود که آتش را روشن می‌کند.
یکی مرد دهقان در آن مرغزار
فروخفته بود، از گذرگه کنار
هوش مصنوعی: یک کشاورز در آن دشت خوابیده بود و از مسیر کنار او می‌گذشتند.
به سر افسر از دست و از خاک، تخت
سرش بر بن سایه گستر، درخت
هوش مصنوعی: تاج و تخت این سرهنگ بر روی زمین و از زیر سایه درختی گسترده شده است.
در آن دم که خیل سپه می گذشت
تو گفتی که در لرزه افتاده، دشت
هوش مصنوعی: در لحظه‌ای که گروهی از سربازان در حال عبور بودند، تو گفتی که دشت به لرزه درآمده است.
فروخفته، از خواب سر برگرفت
سپاس خداوند افسر گرفت
هوش مصنوعی: او پس از بیدار شدن از خواب، سرش را بالا آورد و شکر خدا را به جا آورد.
دعا گفت و خسروستایی نمود
که بادا به کام تو، چرخ کبود
هوش مصنوعی: دعا کرد و آرزو کرد که ای کاش هر آنچه که می‌خواهی، به خوبی برایت فراهم شود.
خوشت باد این فر فرماندهی
سریر کیانی، کلاه مهی
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر شادی و خوشحالی برای فرماندهی و رهبری یک سلطنت بزرگ است، و به نوعی به قدرت و عظمت آن اشاره دارد. به معنای دیگر، از اهمیت و زیبایی رهبری و همچنین نشانه‌های آن به خوبی یاد شده است.
رسید آن نیایش چو شه را به گوش
فروخواندش این خسروانی سروش
هوش مصنوعی: وقتی نیایش به شاه رسید، او را با صدای دلنشینش فراخواند.
تو خوش زی، که آسودهتر از منی
به آزادگی سرو این گلشنی
هوش مصنوعی: تو خوبی و خوشحال زندگی می‌کنی، در حالی که من در تنگنا هستم. تو مانند سرو در این باغ آزاد هستی.
نداری به دل فکرگاه و رواق
ندانی چه رنجی ست، این طمطراق
هوش مصنوعی: تو در دل خود هیچ فکر و خیال نمی‌کنی و نمی‌دانی چه دشواری و زحمتی در این شلوغی و زینت‌فروشی وجود دارد.
فزونی تو را زیبد و کم مرا
تو را شادی ارزانی و غم مرا
هوش مصنوعی: شایسته است که تو در زندگی‌ات بیشتر و بهتر شوی، در حالی که من را همین مقدار کم بسنده است. تو را شادی و خوشحالی می‌بخشم و خودم غم را تحمل می‌کنم.
غم کشوری، بر دلت بار نیست
چو ما، زندگی بر تو دشوار نیست
هوش مصنوعی: غم و ناراحتی‌های یک کشور بر دل تو تاثیر زیادی ندارد، بنابراین زندگی برای تو چندان سخت و دشوار نیست.
خبر نیست آزاده را از اسیر
چو آسوده حالی، سر خویش گیر
هوش مصنوعی: آزاده و آزاد مردان از حال و وضع اسیران و افرادی که در قید و بند هستند، بی‌خبرند. وقتی که انسانی در آرامش و آسایش است، باید به حال خود و افکارش توجه کند.
خروشید دهقان آگاه دل
که ای مهر، از نور رایت خجل
هوش مصنوعی: دهقان آگاه با صدای بلند فریاد زد که ای خورشید، از تابش پرچم خود خجالت بکش.
غم از گردش روزگارت مباد
زگیتی به خاطر غبارت مباد
هوش مصنوعی: برای تو آرزو می‌کنم که غم و اندوه از دنیای تو دور باشد و هیچ چیز باعث نگرانیت نشود.
تن آسایی من ز پهلوی توست
کریج من آباد از کوی توست
هوش مصنوعی: آرامش من به خاطر وجود توست و سرزمین من از حضور تو رونق دارد.
اگر رنج بر خود نداری روا
ندارد روا، گیتی آرام ما
هوش مصنوعی: اگر خودت سختی و زحمت نکشی، نباید انتظار داشته باشی که دیگران هم برای تو راحتی و آسایش فراهم کنند. دنیا برای ما آرامش نمی‌آورد.
برآ خوش، به این رنج راحت سرشت
تو را مزد بادا ز یزدان، بهشت
هوش مصنوعی: بیا خوشحال باش، زیرا با این زحمات، راحتی و آسانی برای تو رقم خورده است و پاداشی از سوی خداوند برایت در بهشت در نظر گرفته شده.