گنجور

بخش ۱۳ - در صفت مردان کار فرماید

به دیبا و اطلس فریباست، زن
بود حلّهٔ تن، زره یا کفن
سر مرد را نیست پروای زیست
همایی به از سایهٔ تیغ نیست
درفش است سرو گلستان او
ز تیغ و سنان است ریحان او
گل سرخ او، زخم خندان بود
غبار نبرد، ابر نیسان بود
اگر تیغ و آتش ببارد به سر
زند خنده، چون شمع روشن گهر

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به دیبا و اطلس فریباست، زن
بود حلّهٔ تن، زره یا کفن
هوش مصنوعی: زن مانند دیبا و اطلس زیباست، او پوشش و زینت تن است، همانند زره یا کفن.
سر مرد را نیست پروای زیست
همایی به از سایهٔ تیغ نیست
هوش مصنوعی: زندگی در زیر سایهٔ تیغ، برای مردی که به ارزش خود واقف است، ارزشی ندارد. او از مرگ نمی‌ترسد، چرا که درک می‌کند که زندگی تحت فشار و تهدید، نمی‌تواند خوشایند باشد.
درفش است سرو گلستان او
ز تیغ و سنان است ریحان او
هوش مصنوعی: پرچم او مانند سرو در گلستان است و بوی خوش او شبیه به ریحان، که از شمشیر و نیزه به وجود آمده است.
گل سرخ او، زخم خندان بود
غبار نبرد، ابر نیسان بود
هوش مصنوعی: گل سرخ او، زخم‌هایی دارد که نشان از خندیدن و زیبایی‌اش است. غبار نبرد در اینجا به معنای تجربه‌های دشواری است که او گذرانده و ابر نیسان نمادی از باران و تغییرات فصلی است که به واسطه آن، طبیعت بارور می‌شود.
اگر تیغ و آتش ببارد به سر
زند خنده، چون شمع روشن گهر
هوش مصنوعی: اگر سختی‌ها و دردها به او حمله کنند، او باز هم لبخند می‌زند، مانند شمعی که روشنی و درخشش دل‌انگیزش را از دست نمی‌دهد.