بخش ۶ - شکفتن غنچهٔ منقبت امیر مومنان و سرور انس و جان اسدالله الغالب علیّ بن ابیطالب صلوات الله الملک المنان از شاخسار خامهٔ رطب اللّسان
پس از نعت رسول حق، سپاسی
که سنجد کلک فکر حق شناسی
نباشد جز ثنای شاه مردان
که حق، جان نبی خواندش به قرآن
طراز مسند هارونی او
به عالم کرده فاش افزونی او
قبول بندگی او را مسلّم
کم از یک ضربتش طاعات عالم
شد از جهدش شعار کفر باطل
به بازویش رسول الله قوی دل
وجودش مظهر سرِّ الهی
به تخمیرش ید قدرت مباهی
سرافرازان، گدایان دَرِ او
شهنشاهان، غلام قنبر او
سر و سرکردهٔ مردان عالم
وجودش علت ایجاد آدم
عجب نبود به عقل دانش اندیش
اگر نازد صدف بر گوهر خویش
ز حق ممدوح مدح لافتی اوست
وزو مخصوص نص هل اتی اوست
نیامد بر دو عالم، سر فرودش
از آن خالص به حق بودی سجودش
قضا را کرده حکمش دست کوتاه
به جیب آستین او یدالله
جبین آراست خاک آستانش
چمن پیرا نسیم گلستانش
به دنبالش سپاه نصرت، انبوه
ز تیغش پشت اسلام است بر کوه
کشد چون از نیام آن تیغ خون ریز
زبان درکام دزدد شعلهٔ تیز
بود از معجز آن تیغ سیراب
که در یک قبضه دارد آتش و آب
ز خون فتنه چوپان بادهٔ او
سر گردن کشان افتادهٔ او
زبان شعله، سرگرم درودش
خم ابروی خوبان در سجودش
شرارش، برق خرمن سوز طغیان
ز آبش تازه رو، گلزار ایمان
قدر با حملهٔ مرد آزمایش
ظفر در بازوی خیبرگشایش
شها، مدحت کجا یارای عقل است؟
که مجنونت دل لیلای عقل است
من عاجز چه سان کوبم ثنایت؟
ثنا گوید خدا و مصطفایت
لبم خامش، زبانم بی زبانی
کدامم دل، کدامم نکته دانی؟
زهی خجلت که کلک بی سرانجام
زند در طور قدس مدحتت گام
کجا یارای فکر کوته اندیش
نهد در وادی نعتت قدم پیش؟
حزین، در راه عشق پیچ در پیچ
تو را پاس ادب باید، دگر هیچ
خدایا فکرتی ده آسمان سیر
زبانی ترجمان منطق الطّیر
که راه نعت پاکان تو پویم
ثناسنجی کنم، سنجیده گویم
بخش ۵ - رخ طاعت به خاک ضراعت سودن و لب سوال به منتهی الآمال گشودن: به هجران، زاری دلهای خونینبخش ۷ - چمن طرازی این صحیفهٔ لا ریب به ذکر اشارت غیب: درپن خلوتسرای عاری از عیب
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پس از نعت رسول حق، سپاسی
که سنجد کلک فکر حق شناسی
هوش مصنوعی: بعد از توصیف پیامبر خدا، شایسته است که شکر و سپاسگزاری ما به قدری باشد که قلم توانایی بیان حق شناسیام را داشته باشد.
نباشد جز ثنای شاه مردان
که حق، جان نبی خواندش به قرآن
هوش مصنوعی: هیچ چیزی جز ستایش از مردان بزرگ نیست، چرا که حق، جان پیامبر را در قرآن به او نسبت داده است.
طراز مسند هارونی او
به عالم کرده فاش افزونی او
هوش مصنوعی: مسند و مقام هارون به نحوی در عالم مشهور شده که باعث افزایش اعتبار و عظمت او گردیده است.
قبول بندگی او را مسلّم
کم از یک ضربتش طاعات عالم
هوش مصنوعی: قبول کردن بندگی او به هیچ وجه کمتر از یک ضربه از قدرتش نیست، که قدرت او به اندازهای است که میتواند تمام عبادتهای جهانیان را تحت تأثیر قرار دهد.
شد از جهدش شعار کفر باطل
به بازویش رسول الله قوی دل
هوش مصنوعی: او با تلاش و کوشش خود، ندا و پیامی قوی و مؤثر را به وجود آورده است که جلوی کفر و باطل را میگیرد. دلش شجاع و مطمئن است همانند پیامبر الله.
وجودش مظهر سرِّ الهی
به تخمیرش ید قدرت مباهی
هوش مصنوعی: وجود او نمایانگر راز الهی است و قدرت خدایانهای در وجودش نهفته است که او را به رشد و کمال میرساند.
سرافرازان، گدایان دَرِ او
شهنشاهان، غلام قنبر او
هوش مصنوعی: افراد بزرگ و با افتخار، به دلیل نزدیکی به او، در واقع به عنوان تهیدستان محسوب میشوند، و شاهان حقیقی، وابسته به خدمتکار او هستند.
سر و سرکردهٔ مردان عالم
وجودش علت ایجاد آدم
هوش مصنوعی: سر و رَویَش مهمترین و برترین دلیل وجود انسان در عالم است.
عجب نبود به عقل دانش اندیش
اگر نازد صدف بر گوهر خویش
هوش مصنوعی: این عجیب نیست که اگر صدف بر گوهر خود ببالد، چون عقل و دانش بر نظارهٔ آن میافزاید.
ز حق ممدوح مدح لافتی اوست
وزو مخصوص نص هل اتی اوست
هوش مصنوعی: مدح و ستایش از حق و ویژگیهای او نشأت میگیرد و تنها اوست که به انسانها و مخلوقاتش نصیب و برکتی خاص میدهد.
نیامد بر دو عالم، سر فرودش
از آن خالص به حق بودی سجودش
هوش مصنوعی: هیچ کسی نتوانست بر دنیاها، سرش را به خاطر خلوصش در برابر حق، یعنی خدا، به زمین بگذارد.
قضا را کرده حکمش دست کوتاه
به جیب آستین او یدالله
هوش مصنوعی: قضا و قدر را به خوبی مدیریت کرده است. او به گونهای عمل میکند که دستش به جیب آستینش نمیرسد، و این نشاندهنده قدرت و تاثیر اوست.
جبین آراست خاک آستانش
چمن پیرا نسیم گلستانش
هوش مصنوعی: پیشانیاش زینت بخش، خاک درگاهش مزار زیباست و نسیم بهاری مزارش را خوشبو میکند.
به دنبالش سپاه نصرت، انبوه
ز تیغش پشت اسلام است بر کوه
هوش مصنوعی: سپاه یاری و کمک او مانند کوهی از شمشیرهاست که از اسلام دفاع میکند.
کشد چون از نیام آن تیغ خون ریز
زبان درکام دزدد شعلهٔ تیز
هوش مصنوعی: زمانی که آن شمشیر از نیام بیرون میآید و به شدت زخم میزند، مانند زبانی قوی عمل میکند که آتش و حرارت خود را از دیگران میدزد.
بود از معجز آن تیغ سیراب
که در یک قبضه دارد آتش و آب
هوش مصنوعی: تیغی که در دست دارد، در واقع از معجزهای برخوردار است که هم آتش را در خود دارد و هم آب را.
ز خون فتنه چوپان بادهٔ او
سر گردن کشان افتادهٔ او
هوش مصنوعی: چون در دل آشوب و درد، نوشیدنی او برتری جسته و بر گردن کسانی افتاده که تحت تاثیر آن هستند.
زبان شعله، سرگرم درودش
خم ابروی خوبان در سجودش
هوش مصنوعی: زبان آتش در حال ستایش و مدح است و خم شدن ابروی زیباییها در حال عبادت و خضوع است.
شرارش، برق خرمن سوز طغیان
ز آبش تازه رو، گلزار ایمان
هوش مصنوعی: خرمن سوزان و طغیانی که از آب به وجود آمده، نشانهای از شرارت است که همانند برقی در دل گلزار ایمان میدرخشد.
قدر با حملهٔ مرد آزمایش
ظفر در بازوی خیبرگشایش
هوش مصنوعی: توانایی و قدرت مرد آزمایشگر در میدان جنگ، به مانند حملهای است که باعث تسخیر و گشایش خیبر میشود.
شها، مدحت کجا یارای عقل است؟
که مجنونت دل لیلای عقل است
هوش مصنوعی: ای زیبای دلانگیز، چه کسی توان درک و ستایش زیباییهای تو را دارد؟ که دیوانهات (مجنون) عاشق عقل (لیلای عقل) شده است.
من عاجز چه سان کوبم ثنایت؟
ثنا گوید خدا و مصطفایت
هوش مصنوعی: من چگونه میتوانم صفات تو را ستایش کنم در حالی که خدا و پیامبر تو نیز تو را مدح میکنند؟
لبم خامش، زبانم بی زبانی
کدامم دل، کدامم نکته دانی؟
هوش مصنوعی: لبم ساکت است و زبانم حرفی برای گفتن ندارد. نمیدانم کدام یکی از احساساتم را بیان کنم و کدام را درک کنم.
زهی خجلت که کلک بی سرانجام
زند در طور قدس مدحتت گام
هوش مصنوعی: عجب شرم و حیایی که دست نوشته بیپایان، در دنیای مقدس تو به توصیف و ستایش تو میپردازد.
کجا یارای فکر کوته اندیش
نهد در وادی نعتت قدم پیش؟
هوش مصنوعی: کجا کسی که فکرش محدود است، میتواند در عالم توصیف تو قدم بردارد؟
حزین، در راه عشق پیچ در پیچ
تو را پاس ادب باید، دگر هیچ
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، احترام و ادب به تو ضروری است و جز این هیچ چیز دیگری اهمیت ندارد.
خدایا فکرتی ده آسمان سیر
زبانی ترجمان منطق الطّیر
هوش مصنوعی: بار خدایا، به من شک و تردیدی عطا کن که به مانند آسمان وسعت بیابد و زبانی به من بده که بتوانم پیامهای منطقی پرندگان را بازگو کنم.
که راه نعت پاکان تو پویم
ثناسنجی کنم، سنجیده گویم
هوش مصنوعی: به دنبال مسیر ستایش پاکان هستم و در این راه با دقت و سنجیدگی سخن میگویم.