شمارهٔ ۴۴ - تضمین از سعدی
بود بر محملم، دل چون درایی
مرنج از من، اگر سنجم نوایی
نفس در پردهٔ دل می سراید
ز سعدی نکته درد آشنایی
غرض نقشی ست کز ما باز ماند
که هستی را نمی بینم بقایی
مگر صاحبدلی روزی به رحمت
کند در حق مسکینان دعایی
شمارهٔ ۴۳ - در مذمّت گرما: در جهنمکده هند که از تاب هواشمارهٔ ۴۵ - قطعه: ای مژه و غمزه ات، صفدر صاحب قران
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بود بر محملم، دل چون درایی
مرنج از من، اگر سنجم نوایی
هوش مصنوعی: در حال حاضر، من بر روی کالسکهای نشستهام و دلم مانند دریا به تلاطم افتاده است. نگران من نباش، اگر بخواهم چیزی را بسنجید، صدایی به گوش میرسد.
نفس در پردهٔ دل می سراید
ز سعدی نکته درد آشنایی
هوش مصنوعی: دل من در حالتی پنهان و خاموش، از غم و درد آگاهانه، اشعاری از سعدی میخواند.
غرض نقشی ست کز ما باز ماند
که هستی را نمی بینم بقایی
هوش مصنوعی: هدف از این کار، خلق یک تصویری است که از ما جا بماند، زیرا من درک میکنم که وجود چیزی ماندگاری ندارد.
مگر صاحبدلی روزی به رحمت
کند در حق مسکینان دعایی
هوش مصنوعی: آیا ممکن است فردی با دل پاک روزی با نیکی و رحمت به نیازمندان دعا کند؟