گنجور

شمارهٔ ۳۰ - در تاریخ فوت فاضل بزرگ، شیخ عبدالله گیلانی(رحمهٔ الله علیه)

افسوس که صاحبدل دانا ز جهان رفت
نی نی غلطم، بلکه جهان را دل و جان رفت
پیرایه دِهِ صورت و آرایش معنی
مرآت دل و دیدهٔ صاحب نظران رفت
یکتاگهر بحر فضیلت که ز عزت
تا ساحل قدس، از صدف کون و مکان رفت
شد دوستیِ آل نبی کشتیِ نوحش
از موج خطر، در کنف امن و امان رفت
زین غمکده، تا مصطبهٔ قدس، خرامید
زین کلبهٔ ویرانه به روضات جنان رفت
بر خویش اگر جهل ببالد عجبی نیست
دانای زمن، فخر زمین، خیر زمان رفت
از خاک برآور سری، ای نخل خمیده
یک بار ببین، بی تو چه بر پیر و جوان رفت
نبود خبرت،گر ز دل خون شدهٔ ما
بنگر که چه از دیدهٔ خونابه فشان رفت
زین واقعهٔ صعب جهان را دل و جان رفت
زین غصّه ٔ جانکاه، ز دل تاب و توان رفت
چون مردمک چشم جهان بود ز عرفان
گفتم پی تاریخ که بینش ز میان رفت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

افسوس که صاحبدل دانا ز جهان رفت
نی نی غلطم، بلکه جهان را دل و جان رفت
هوش مصنوعی: متأسفانه فرد آگاه و با احساس از این دنیا رفت. نه اینکه من اشتباه می‌کنم، بلکه حقیقت این است که دل و جان این جهان نیز از دست رفتند.
پیرایه دِهِ صورت و آرایش معنی
مرآت دل و دیدهٔ صاحب نظران رفت
هوش مصنوعی: زینت و آرایش ظاهری انسان، نشان‌دهندهٔ عمق احساسات و تفکرات درونی اوست و این حقیقت از نگاه افراد با بینش و بصیرت قابل درک است.
یکتاگهر بحر فضیلت که ز عزت
تا ساحل قدس، از صدف کون و مکان رفت
هوش مصنوعی: این جمله به یک موجود یا شخص منحصر به فرد اشاره دارد که در دریای فضیلت قرار دارد و از جایی که بزرگ و محترم است، به محل پاک و مقدسی می‌رسد. این مسیر از میان وجود و شرایط مادی می‌گذرد.
شد دوستیِ آل نبی کشتیِ نوحش
از موج خطر، در کنف امن و امان رفت
هوش مصنوعی: دوستان اهل بیت پیامبر مانند کشتی نوح هستند که در میان امواج خطر، به آرامی و در امنیت سفر می‌کنند.
زین غمکده، تا مصطبهٔ قدس، خرامید
زین کلبهٔ ویرانه به روضات جنان رفت
هوش مصنوعی: از این خانه‌ی غم، به سمت محل مقدس رفت و از این کلبه‌ی ویران به باغ‌های بهشتی قدم نهاد.
بر خویش اگر جهل ببالد عجبی نیست
دانای زمن، فخر زمین، خیر زمان رفت
هوش مصنوعی: اگر کسی بر نادانی خود تکیه کند، تعجبی ندارد که دانای زمان و نیکوترین انسان‌ها از میان رفته‌اند.
از خاک برآور سری، ای نخل خمیده
یک بار ببین، بی تو چه بر پیر و جوان رفت
هوش مصنوعی: به خاک برخیز و به خود بیا، ای نخل خمیده، یک بار بنگر که بی تو بر سر پیر و جوان چه آمده است.
نبود خبرت،گر ز دل خون شدهٔ ما
بنگر که چه از دیدهٔ خونابه فشان رفت
هوش مصنوعی: اگر از حال ما بی‌خبری، به دل‌مان نگاه کن که چقدر خونین شده است و ببین که از چشمان‌مان اشک‌ها مانند خون ریخته‌اند.
زین واقعهٔ صعب جهان را دل و جان رفت
زین غصّه ٔ جانکاه، ز دل تاب و توان رفت
هوش مصنوعی: این اتفاق سخت و دشوار باعث شد که روح و قلب جهان از بین برود. به دلیل این اندوه عمیق و جانسوز، همهٔ قدرت و استقامت از دل رخت بربست.
چون مردمک چشم جهان بود ز عرفان
گفتم پی تاریخ که بینش ز میان رفت
هوش مصنوعی: چون مردمک چشم به جهان است، از عمق دانش و شناخت گفتم که با گذر زمان، درک و آگاهی کمرنگ شده است.