گنجور

شمارهٔ ۱۹ - شرم از نارسایی مدح

گشته ست صفحه، دامن دشت ختن حزین
نازم خرام کبک همایون مثال را
در حکم ماست ملک سلیمانی سخن
گوییم شکر سلطنت بی زوال را
نیروی کلک ماست که بالیده از غرور
بر خاک عجز، ناصیهٔ پور زال را
اوج فلک در آب گهر گشته غوطه ور
کلکم گشوده تاکف دریا نوال را
لیکن ز شرم کوتهی از مدح مرتضی
غسلی برآورم، عرق انفعال را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گشته ست صفحه، دامن دشت ختن حزین
نازم خرام کبک همایون مثال را
هوش مصنوعی: دشت ختن به شکل غمگینی درآمده و مانند کبک زیبا و باشکوهی که در حال راه رفتن است، جلوه‌ای دلپذیر دارد.
در حکم ماست ملک سلیمانی سخن
گوییم شکر سلطنت بی زوال را
هوش مصنوعی: در مورد حکومتی سخن می‌گوییم که مانند حکومت سلیمان است، پس از خود سپاسگزاری می‌کنیم برای سلطنتی که همیشه پایدار است.
نیروی کلک ماست که بالیده از غرور
بر خاک عجز، ناصیهٔ پور زال را
هوش مصنوعی: قدرت و توانایی ماست که با افتخار بر زمین ناتوانی ایستاده است، همانطور که بر سر ناتوانی زال، فرزند سام، سایه افکنده است.
اوج فلک در آب گهر گشته غوطه ور
کلکم گشوده تاکف دریا نوال را
هوش مصنوعی: آسمان در آب فرو رفته و جواهراتش در حال غوص هستند. همگی شما به دنبال گرفتن نعمت‌های دریا هستید.
لیکن ز شرم کوتهی از مدح مرتضی
غسلی برآورم، عرق انفعال را
هوش مصنوعی: اما از شرم و حیا نمی‌توانم در ستایش مرتضی، سخن کوتاهی بگویم و خود را در حالتی از عدم واکنش قرار دهم.