شمارهٔ ۱۶ - صحبت نامردمان
افتاده ام به صحبت نامردمان حزین
دور زمانه ام، ستمی زین بتر نکرد
وحشی غزال من، شده هم آخور خران
جوری به کس، زمانه ازین بیشتر نکرد
گردن کشید، از قفسی عندلیب و گفت
آسوده بلبلی که سر از بیضه برنکرد
شمارهٔ ۱۵ - معنی لفظ حیات: ای چرخ، باید از تو در تن عرصه کم زدنشمارهٔ ۱۷ - برای کسی که اشعار او را به سرقت برده است: غزلی برده رندکی از من
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
افتاده ام به صحبت نامردمان حزین
دور زمانه ام، ستمی زین بتر نکرد
هوش مصنوعی: من در جمع انسانهای نامرد و بیروح قرار گرفتم و در این دوران سخت، دیگر بر من ستمی از این بدتر نمیتواند واقع شود.
وحشی غزال من، شده هم آخور خران
جوری به کس، زمانه ازین بیشتر نکرد
هوش مصنوعی: وحشی، ای غزال من! تو اکنون در کنار خرها قرار گرفتهای. در دنیا، کسی بیشتر از این به من آسیب نرسانده است.
گردن کشید، از قفسی عندلیب و گفت
آسوده بلبلی که سر از بیضه برنکرد
هوش مصنوعی: پرندهای از قفس بیرون آمد و با تکبری خود را به نمایش گذاشت و به بلبل گفت که تو هنوز از تخم بیرون نیامدهای و در وضعیتی راحت نیستی.