گنجور

شمارهٔ ۹۷

مستی چشم یار، ز پیمانه خود است
خواب بهار، پردهٔ افسانهٔ خود است
غمهای مایه دار تو از دل نمی رود
این گنج شاهوار، به ویرانهٔ خود است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مستی چشم یار، ز پیمانه خود است
خواب بهار، پردهٔ افسانهٔ خود است
هوش مصنوعی: مستی که در چشم معشوق است، ناشی از شراب خود اوست و خواب و آرامش بهاری که احساس می‌شود، نتیجهٔ روایتی خیالی و افسانه‌ای است که او با خود دارد.
غمهای مایه دار تو از دل نمی رود
این گنج شاهوار، به ویرانهٔ خود است
هوش مصنوعی: غم‌های عمیق و ارزشمند تو هرگز از دل خارج نمی‌شوند، این گنج باارزش تنها متعلق به ویرانی‌ خودت است.