شمارهٔ ۸۷
آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها
شوریده سرم دارند، این طرّه پریشانها
شرح غم دل گوید، پروانه به خاموشی
بلبل به چمن سنجد، این پرده به دستانها
شور لب محبوبان، افزود ز عشق من
حق نمکی دارد، داغم به نمکدانها
لیلیکدهٔ دل را، گر راه نکردی گم
بیهوده نمیگشتی، مجنون به بیابانها
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها
شوریده سرم دارند، این طرّه پریشانها
هوش مصنوعی: هیچکس به اندازه من آشفته و پریشان نیست. گلابیها در باغها، موهایم را به هم ریختهاند و به حالتی دیوانهوار در آمدهاند.
شرح غم دل گوید، پروانه به خاموشی
بلبل به چمن سنجد، این پرده به دستانها
هوش مصنوعی: پروانه در سکوتش از درد دلش صحبت میکند و بلبل در باغ به سنجد اشاره میکند، این پرده (مقنعه) در دستان این دو زیبایی را به تصویر میکشد.
شور لب محبوبان، افزود ز عشق من
حق نمکی دارد، داغم به نمکدانها
هوش مصنوعی: شور و حال لبهای محبوبان، عشق من را شدت بخشیده و این عشق به مانند نمک، زخمهایم را بیشتر میکند.
لیلیکدهٔ دل را، گر راه نکردی گم
بیهوده نمیگشتی، مجنون به بیابانها
هوش مصنوعی: اگر به قلب و احساساتت توجه نمیکردی و در پی یافتن راهی برای رسیدن به عشق نمیرفتی، مجنون بیهوده در بیابانها سرگردان نمیشد.

حزین لاهیجی