گنجور

شمارهٔ ۸۰

داغ است و سینه در عشق، صبح و ستاره ما
خورشید سر برآورد، از جیب پارهٔ ما
از ناوک نگاهت، خاطر نشد تسلّی
بگذشت غافل از دل، مست گذارهٔ ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

داغ است و سینه در عشق، صبح و ستاره ما
خورشید سر برآورد، از جیب پارهٔ ما
هوش مصنوعی: در دل عشق، آتش سوزانی وجود دارد و صبح و ستاره‌ها، همچون خورشیدی که از دل غم‌های ما بیرون می‌آید، روشنایی می‌بخشند.
از ناوک نگاهت، خاطر نشد تسلّی
بگذشت غافل از دل، مست گذارهٔ ما
هوش مصنوعی: نگاه تو مانند تیر است و دل مرا آرام نمی‌کند. در میان این حال، کسی از حال و وضعیت ما غافل است و بی‌خبر می‌گذرد.