گنجور

شمارهٔ ۵۸

ترانه کرد صریر نیم، دراز اینجا
که دیگری نشود داستان طراز اینجا
درین دیار به حال هنر که پردازد؟
فتاده در عدم آباد، امتیاز اینجا
سماع دیر مغان کن، ز تار عود دلم
گشوده ناخن غم، پرده های ساز اینجا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ترانه کرد صریر نیم، دراز اینجا
که دیگری نشود داستان طراز اینجا
هوش مصنوعی: صدای باران در نیمه شب، کمی دلنشین است، اما در اینجا که کسی دیگری نیست، هیچ داستانی برای گفتن وجود ندارد.
درین دیار به حال هنر که پردازد؟
فتاده در عدم آباد، امتیاز اینجا
هوش مصنوعی: در این سرزمین، چه کسی به هنر پرداخته است؟ در حالتی که در اینجا همه چیز به فراموشی رفته و تفاوتی وجود ندارد.
سماع دیر مغان کن، ز تار عود دلم
گشوده ناخن غم، پرده های ساز اینجا
هوش مصنوعی: به صدای خوش و دلنشین در جمعِ عاشقان و وادی مغان گوش کن، چرا که در من غمی عمیق دارد که به مانند ناخن، دل را می‌خراشد و اینجا پرده‌های ساز و موسیقی به زیبایی به صدا درآمده‌اند.