گنجور

شمارهٔ ۴۵

جام عتاب داده ای، غمزه کینه خواه را
زهر به کاسه کردهای، چاشنی نگاه را
پنجه به کینه می زنی، با دل چاک چاک من
بی خبرانه نشکنی، شانه زلف آه را

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جام عتاب داده ای، غمزه کینه خواه را
زهر به کاسه کردهای، چاشنی نگاه را
هوش مصنوعی: به من اشاره‌ای ناگهانی کرده‌ای که نشان‌دهنده‌ی خشم و کینه است. تو زهر تلخی را در کاسه‌ی من ریخته‌ای و نگاهت به عنوان چاشنی، این حس را شدت می‌بخشد.
پنجه به کینه می زنی، با دل چاک چاک من
بی خبرانه نشکنی، شانه زلف آه را
هوش مصنوعی: تو با کینه‌هایت به من آسیب می‌زنی، در حالی که دل من پر از درد و جراحت است. بی‌خبر از این وضع، به زلف‌های آشفته و ناله‌ام لطمه می‌زنی.