گنجور

شمارهٔ ۴۴

مردان کنند خوش، غم و هجر همیشه را
آب بقاست آتش تب، شیر بیشه را
گر بحر ریزیش به گلو، العطش زند
جایی که نخل حرص فروبرد ریشه را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مردان کنند خوش، غم و هجر همیشه را
آب بقاست آتش تب، شیر بیشه را
هوش مصنوعی: مردان واقعی با شادی و خوشی روبه‌رو می‌شوند، در حالی که غم و جدایی همیشگی نیستند. مشکلات، همچون آتش سوزان، نمی‌توانند قدرت و شجاعت افراد قوی را از بین ببرند.
گر بحر ریزیش به گلو، العطش زند
جایی که نخل حرص فروبرد ریشه را
هوش مصنوعی: اگر آب در گلوی انسان بریزد، تشنگی او را در مکانی اذیت می‌کند که درخت نخل ریشه‌اش را در زمین فرو برده است.