شمارهٔ ۲۵
هجوم گریهٔ تلخ و خروش ناله های من
شکر خواب بهاران شد، غزال شیر مستش را
زگلشن بوی خون تازه دل بر دماغم زد
دهان غنچهٔ گستاخ، بوسیده ست، دستش را
شمارهٔ ۲۴: بهار خط، گل و می شد، نگاه فتنه مستش راشمارهٔ ۲۶: کدامین دیده سازد سرمه، گرد جلوه گاهش را؟
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هجوم گریهٔ تلخ و خروش ناله های من
شکر خواب بهاران شد، غزال شیر مستش را
هوش مصنوعی: بغض و نالههای دردناک من باعث شده که این خواب شیرین بهار به یاس تبدیل شود. غزال زیبای مست، در این حال غمناک، همچنان در خاطر من هست.
زگلشن بوی خون تازه دل بر دماغم زد
دهان غنچهٔ گستاخ، بوسیده ست، دستش را
هوش مصنوعی: از باغ، بوی خون تازه به مشامم رسید و دهان غنچهٔ جسور، دستش را بوسیده است.