گنجور

شمارهٔ ۱۲۰

مدتی شد که در این بزم سخن سازی نیست
گوش چندان که دهم، زمزمه پردازی نیست
یا رب از زخم دلم زحمت مرهم بردار
غیر این روزنهٔ فیض، در بازی نیست
آنکه یک عمر، در این تنگ قفس داشت مرا
گیرم آزاد کند، قوت پروازی نیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مدتی شد که در این بزم سخن سازی نیست
گوش چندان که دهم، زمزمه پردازی نیست
هوش مصنوعی: مدتی است که در این جمع کسی برای سخن گفتن وجود ندارد، و من چنان در غم و اندوه هستم که حتی نمی‌توانم آهسته چیزی بگویم.
یا رب از زخم دلم زحمت مرهم بردار
غیر این روزنهٔ فیض، در بازی نیست
هوش مصنوعی: خدای من، از درد دلم دستم را به مرهم بزن و غیر از این فرصت نعمت، هیچ چیز دیگری در دنیا به من نمی‌رسد.
آنکه یک عمر، در این تنگ قفس داشت مرا
گیرم آزاد کند، قوت پروازی نیست
هوش مصنوعی: کسی که برای مدتی طولانی من را در این قفس تنگ نگه داشته، نمی‌تواند به راحتی مرا آزاد کند، چون توانایی پرواز کردن ندارد.