گنجور

شمارهٔ ۱۱۷

چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست
داغم که حسن لاله رخان، دلنواز نیست
یک ره به تربتم قدمی می توان گذاشت
من خاک راه گشته ام، این وقت ناز نیست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون شمع، بی سبب نفسم جانگداز نیست
داغم که حسن لاله رخان، دلنواز نیست
هوش مصنوعی: من به مانند شمعی هستم که بدون دلیل، جانم را به درد می‌آورد. غم من از این است که زیبایی چهره‌ی تو، دلنشین و تسلا بخش نیست.
یک ره به تربتم قدمی می توان گذاشت
من خاک راه گشته ام، این وقت ناز نیست
هوش مصنوعی: یک بار می‌توانی بر سر مزارم قدم بگذاری، من دیگر خاک زمین هستم و در این لحظه حال و هوای ناز و عیادت ندارم.