گنجور

شمارهٔ ۷

می چون سبو کشید، لب می پرست ما
در کارگاه سعی، نجنبید دست ما
ما کرده ایم دانه ی دل در زمین عشق
از آسیای چرخ نیاید شکست ما
امروز، زاهد از لب ما بوی می شنید
ای بی خبر ز بزم شراب الست ما
پا در زمین نشئه ی عشرت فشرده ایم
باشد چو تاک، میکده ها زیر دست ما
خمخانه ها تهی شد و ما تشنه لب حزین
می، شد کبابِ حوصله ی دیر مست ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

می چون سبو کشید، لب می پرست ما
در کارگاه سعی، نجنبید دست ما
هوش مصنوعی: او مثل سبو می‌نوشد و ما که در تلاش و کوشش هستیم، دست‌مان بی‌حرکت مانده است.
ما کرده ایم دانه ی دل در زمین عشق
از آسیای چرخ نیاید شکست ما
هوش مصنوعی: ما محبت و احساسات خود را در میدان عشق کاشته‌ایم و این عشق آنقدر قوی است که هیچ بلایی نمی‌تواند آن را از بین ببرد.
امروز، زاهد از لب ما بوی می شنید
ای بی خبر ز بزم شراب الست ما
هوش مصنوعی: امروز، زاهد از نزد ما بوی شراب را می‌شنید، اما تو از جشن و شوق خالصانه‌ ما بی‌خبر بودی.
پا در زمین نشئه ی عشرت فشرده ایم
باشد چو تاک، میکده ها زیر دست ما
هوش مصنوعی: ما در این زمین، در خوشی و لذت غرق شده‌ایم، مانند انگور که در میکده‌ها در دست ماست.
خمخانه ها تهی شد و ما تشنه لب حزین
می، شد کبابِ حوصله ی دیر مست ما
هوش مصنوعی: شراب‌خانه‌ها خالی شد و ما با لب‌هایی تشنه و دل‌زده از بی‌شرابی، احساس می‌کنیم که دیگر حوصله‌امان به آخر رسیده است و مانند کبابی که بر آتش نضج می‌گیرد، در این حالت قرار داریم.