شمارهٔ ۴۳۸
چشمت چرا حریف شرابم نمی کند؟
اریک دو جرعه مست و خرابم نمی کند؟
آن ماهیم که از تف عشق تو سینه ام
دریای آتش است و کبابم نمی کند
آسودهٔ فسانهٔ شوریده مغزیم
غوغای حشر چارهٔ خوابم نمی کند
مهرم، که باد را به چراغم گذار نیست
چرخم که سیل فتنه خرابم نمی کند
غافل چراست این همه ساقی ز کار من؟
افشرده است و باده ی نابم نمی کند
محرومتر مباد کس از من به عاشقی
رنجیده آن نگاه و عتابم نمی کند
نه خار رهگذار و نه خاک قدم حزین
آن سرگران به هیچ حسابم نمی کند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چشمت چرا حریف شرابم نمی کند؟
اریک دو جرعه مست و خرابم نمی کند؟
هوش مصنوعی: چرا چشم تو نمیتواند مرا مثل شراب مست و ویران کند؟ دو جرعه از آن شراب هم نمیتواند حال مرا دگرگون کند؟
آن ماهیم که از تف عشق تو سینه ام
دریای آتش است و کبابم نمی کند
هوش مصنوعی: من مثل ماهیای هستم که به خاطر عشق تو، در دل خود دریای آتش دارم، اما این شعلهها به من آسیب نمیزنند و مرا نمیسوزانند.
آسودهٔ فسانهٔ شوریده مغزیم
غوغای حشر چارهٔ خوابم نمی کند
هوش مصنوعی: ما در آرامش داستانهای عاشقانه و پرهیاهو غرق شدهایم، اما صدای بلندی که در روز رستاخیز بهپا میشود، نتوانسته خواب آلودگی ما را از بین ببرد.
مهرم، که باد را به چراغم گذار نیست
چرخم که سیل فتنه خرابم نمی کند
هوش مصنوعی: عشق و محبت من به حدی است که هیچ بادی نمیتواند شعله وجودم را خاموش کند و هیچ طوفانی نمیتواند باعث نابودی من شود.
غافل چراست این همه ساقی ز کار من؟
افشرده است و باده ی نابم نمی کند
هوش مصنوعی: چرا ساقی اینقدر از کار من بیخبر است؟ او همیشه مشغول است و بادهی نابم را به من نمیدهد.
محرومتر مباد کس از من به عاشقی
رنجیده آن نگاه و عتابم نمی کند
هوش مصنوعی: هیچکس نباید از من در عشق رنجیدهخاطر باشد، زیرا آن نگاه و سرزنش من باعث آزارش نخواهد شد.
نه خار رهگذار و نه خاک قدم حزین
آن سرگران به هیچ حسابم نمی کند
هوش مصنوعی: نه خاری که در راهم باشد، و نه خاکی که زیر پاهایم بیفتد، آن سرگران (یا سنگینی که بر دوشم هست) هیچکدام برایم اهمیتی ندارند.

حزین لاهیجی