شمارهٔ ۴۲۹
عذر این بنده پذیرای دل و هوشش باد
هر غباری ست ز آیینه فراموشش باد
دامن مرحمت دولت ساقیست فراخ
جرم من پردگی خلق خطاپوشش باد
یا رب آشفته مکن طرهاش از زاری دل
آه دوشینهٔ من خواب فراموشش باد
از سر زلف، دل خام طمع در تاب است
سر شوریده دلان محرم آغوشش باد
چشم دل پرده گشای گل مستورش شد
گوش جان نکته نیوش لب خاموشش باد
کشد از خونم اگر باده، حلالش باشد
زند از شیرهٔ جان ساغر اگر، نوشش باد
بلبل کلک حزین کز سخن آهنگان است
نغمه سنج سمن صبح بناگوشش باد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عذر این بنده پذیرای دل و هوشش باد
هر غباری ست ز آیینه فراموشش باد
هوش مصنوعی: این شخص از کسی میخواهد که عذر او را بپذیرد و به خاطر مشکلاتی که دارد، به او سخت نگیرد. او این را به نوعی به یادآوری میآورد که هر چیزی که در دل و فکرش دارد، موقتی و زودگذر است و به زودی فراموش خواهد شد. در واقع، میخواهد بگوید که هیچکدام از این غبارها یا مشکلات نباید به ذهنش بیافتد و باید به زیبایی و روشنی زندگیش بیشتر توجه کند.
دامن مرحمت دولت ساقیست فراخ
جرم من پردگی خلق خطاپوشش باد
هوش مصنوعی: دولت و رحمت ساقی، همچون دامن وسیع و فراخی است که گناه من را میپوشاند و باعث میشود که دیگران از خطاهای من چشمپوشی کنند.
یا رب آشفته مکن طرهاش از زاری دل
آه دوشینهٔ من خواب فراموشش باد
هوش مصنوعی: ای خدا، دل مرا از غم و اندوه آشفته نکن. آهی که شب گذشته از دلم برآمد فراموش شده باشد.
از سر زلف، دل خام طمع در تاب است
سر شوریده دلان محرم آغوشش باد
هوش مصنوعی: از پیچ و تاب موهایش، دلهایی که بیتاب و پر از آرزو هستند، به عشق او دچار شدهاند و امیدوارند که در آغوشش پناه بگیرند.
چشم دل پرده گشای گل مستورش شد
گوش جان نکته نیوش لب خاموشش باد
هوش مصنوعی: چشم دل پرده را کنار زد و زیبایی گل پنهان را نشان داد، گوش جان باید به نکتههای پنهان لب ساکت او گوش دهد.
کشد از خونم اگر باده، حلالش باشد
زند از شیرهٔ جان ساغر اگر، نوشش باد
هوش مصنوعی: اگر شراب از خون من تهیه شود، من حلال میدانمش. و اگر آن ساغر از عصارهٔ جانم پر شود، نوشیدن آن برایش خوشآمد است.
بلبل کلک حزین کز سخن آهنگان است
نغمه سنج سمن صبح بناگوشش باد
هوش مصنوعی: بلبل غمگین، که از آهنگ کلامش پردهنشین است، صبح وقتی که باد می وزد، نغمهای را میخواند که به گوش میرسد.

حزین لاهیجی