شمارهٔ ۴۲۷
بود آیا که ره مهر و وفا بگشایند؟
در فیضی به دل، از مصر لقا بگشایند
ای خوش آن وقت که در دامن شب های دراز
شب نشینان گره از زلف دوتا بگشایند
دیدن حسن دل افروز تو را دیده کم است
دل به روی تو جدا، دیده جدا بگشایند
صرف شیرازهٔ اوراق پر و بال شود
گر اسیران تو را بند ز پا بگشایند
کفر و دین را ز میان نقش دویی برخیزد
گر نقاب از رخ آن ماه لقا بگشایند
لب گشا خود به ثنا ور نه سخن پردازان
نتوانند زبان را به سزا بگشایند
راز مستان تو از پرده نیفتد بیرون
لب چو پیمانهٔ پر، کی به صدا بگشایند؟
حلقه بیهوده مزن بر در دل، ای خودبین
در دل را مگر از بهر خدا بگشایند
رهروان گر سخن از دوری این راه کنند
جوی خون از جگر آبله ها بگشایند
می کساد آمده، محراب نشینان، ترسم
در دکّانچهٔ تزویر و ریا بگشایند
توتیا شد به ره خوش نگهان پیکر ما
بود آیا نظر لطف و عطا بگشایند؟
کعبه در میکده از مغ بچگان گر طلبی
بر رخ دل درِ این دورنما بگشایند
سرّ رازی که بُد از صومعه داران محجوب
در ته میکده مستان به ملا بگشایند
فیض همّت طلب از صحبت بی پا و سران
غنچه خسبان گره از کار صبا بگشایند
هرکجا ساز کنی زمزمهٔ عشق حزین
همه نازک بدنان بند قبا بگشایند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بود آیا که ره مهر و وفا بگشایند؟
در فیضی به دل، از مصر لقا بگشایند
هوش مصنوعی: آیا امکان دارد که راه عشق و وفا را باز کنند؟ آیا میتوانند با دیداری دل را سرشار از شادی کنند؟
ای خوش آن وقت که در دامن شب های دراز
شب نشینان گره از زلف دوتا بگشایند
هوش مصنوعی: لحظهای خوشایند است که شبهای طولانی، در دامن خود، زمانی به ناز و محبت همراهان، گرهها و پیچیدگیهای عشق را باز کند.
دیدن حسن دل افروز تو را دیده کم است
دل به روی تو جدا، دیده جدا بگشایند
هوش مصنوعی: دیدن زیبایی دلنواز تو کافی نیست. دل باید به روی تو گشوده شود، نه فقط چشمها.
صرف شیرازهٔ اوراق پر و بال شود
گر اسیران تو را بند ز پا بگشایند
هوش مصنوعی: اگر بندهایی که بر پاهای اسیران تو معلق است، گشوده شود، آنگاه شیرازه و نظم اوراق به پر و بالی زیبا تبدیل خواهد شد.
کفر و دین را ز میان نقش دویی برخیزد
گر نقاب از رخ آن ماه لقا بگشایند
هوش مصنوعی: اگر پرده از روی چهره آن معشوق جادوگر برداشته شود، تفکیک بین حق و باطل از بین میرود و همه چیز به یک حقیقت واحد تبدیل میشود.
لب گشا خود به ثنا ور نه سخن پردازان
نتوانند زبان را به سزا بگشایند
هوش مصنوعی: اگر خودت به ستایش و بیان خوبیها نپردازی، کسانی که در این زمینه سخن میگویند نمیتوانند به درستی و به اندازهی لازم، زبان را باز کنند و آنچه را که شایسته است بگویند.
راز مستان تو از پرده نیفتد بیرون
لب چو پیمانهٔ پر، کی به صدا بگشایند؟
هوش مصنوعی: راز بینهایت زیبایی و شگفتی تو هرگز فاش نخواهد شد. وقتی که لبهایت مانند پیمانهای پر از شراب هستند، چگونه میتوانند به سخن درآیند؟
حلقه بیهوده مزن بر در دل، ای خودبین
در دل را مگر از بهر خدا بگشایند
هوش مصنوعی: به خودت نباز که بیفایده بر در دل کوبیده میزند، ای خودپسند! مگر اینکه به خاطر خدا در دل را بگشایند.
رهروان گر سخن از دوری این راه کنند
جوی خون از جگر آبله ها بگشایند
هوش مصنوعی: اگر مسافران دربارهی سختیها و دوری این مسیر صحبت کنند، دلهایشان از درد و رنجهای خود بهخوبی نمایان خواهد شد.
می کساد آمده، محراب نشینان، ترسم
در دکّانچهٔ تزویر و ریا بگشایند
هوش مصنوعی: کاسبها و تاجران در دکانهای خود به سراغ تزویر و ریا رفتهاند و میترسم که این وضعیت باعث افت روحیه و آبرو در میان مردم شود.
توتیا شد به ره خوش نگهان پیکر ما
بود آیا نظر لطف و عطا بگشایند؟
هوش مصنوعی: به راه خوشی، ما همچون توتیای درخشان شدهایم. آیا نگاه مهربان و پر از لطف خدا بر ما گشوده خواهد شد؟
کعبه در میکده از مغ بچگان گر طلبی
بر رخ دل درِ این دورنما بگشایند
هوش مصنوعی: اگر به دنبال حقیقت و معرفت هستی، باید به قلب خود مراجعه کنی و در دنیای عشق و شور و حال، در را به روی آن باز کنی. مکانهای مقدس تنها نشانههایی هستند و معنای واقعی در دل و در تجربههای شخصی نهفته است.
سرّ رازی که بُد از صومعه داران محجوب
در ته میکده مستان به ملا بگشایند
هوش مصنوعی: رازهایی که مختص عارفان و زاهدان در صومعههاست، در پایان کار و در فضای راحت و آزاد میخانه، به ملایی یا کسی که در این زمینه تجربه دارد، افشا میشود.
فیض همّت طلب از صحبت بی پا و سران
غنچه خسبان گره از کار صبا بگشایند
هوش مصنوعی: کساني که در جستجوی فضیلت و تلاش هستند، از دوستان و همراهان خود که در شرایط سخت و بیحالت هستند، بهره میبرند و میتوانند مشکلات را حل کنند. مانند غنچههای خفته که با کمک یکدیگر، راهی برای شکوفایی و بیداری پیدا میکنند.
هرکجا ساز کنی زمزمهٔ عشق حزین
همه نازک بدنان بند قبا بگشایند
هوش مصنوعی: هرجا که عشق را به نغمهای غمگین بخوانی، همه کسانی که دلهای نرم و لطیفی دارند، لباسهای خود را به نشانهٔ عشق و محبت باز میکنند.

حزین لاهیجی