شمارهٔ ۳۹
دهقان نبرد حاصلی از بوم و بر ما
سرویم و بود عقده خاطر ثمر ما
از ناز، کله گوشه به خورشید شکستیم
افکنده جنون، سایهٔ داغی به سر ما
دیگر لبش از شادی دل غنچه نگردید
هر زخم که خندید، به روی جگر ما
خوب آمدی ای شور نمکدان قیامت
می جست تو را داغ پریشان نظر ما
از قطره زدن باز فتد گام نخستین
گر ابر شود همنفس چشم تر ما
ما چون ز خرابات جهان پاک برآییم؟
آلوده برون رفت ز جنت، پدر ما
دستی که می ام داد، تو را بست به خشکی
زاهد چه زنی طعنه به دامان تر ما؟
خواهیم حزین ، آنقدر از خویش رمیدن
کاوازه به جایی نرساند خبر ما
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دهقان نبرد حاصلی از بوم و بر ما
سرویم و بود عقده خاطر ثمر ما
هوش مصنوعی: کشاورز زحمت میکشد، اما نتیجهاش از فرهنگ و سرزمین ما برمیخیزد. در دل ما نیز آرزوها و خواستههایی وجود دارد که به سرانجام میرسند.
از ناز، کله گوشه به خورشید شکستیم
افکنده جنون، سایهٔ داغی به سر ما
هوش مصنوعی: از روی ناز و لوندی، خود را به خورشید رساندیم و در این حال، دیوانگی بر ما سایه افکنده و احساس گرمای شدیدی بر سرمان حاکم شده است.
دیگر لبش از شادی دل غنچه نگردید
هر زخم که خندید، به روی جگر ما
هوش مصنوعی: دیگر لب او از خوشحالی مثل غنچه بسته نمیشود؛ هر زخمی که به دل ما زد، به صورت او لبخند زد.
خوب آمدی ای شور نمکدان قیامت
می جست تو را داغ پریشان نظر ما
هوش مصنوعی: خوش آمدی، ای زیبای شورانگیز! ما در پی تو بودیم و دلمان به خاطر بیقراری و دلشکستگیام میسوزد.
از قطره زدن باز فتد گام نخستین
گر ابر شود همنفس چشم تر ما
هوش مصنوعی: اگر باران شروع به باریدن کند، لحظهای اولیه و نخستین از بین میرود و در این صورت، ما نیز با چشمان اشکآلود همنفسی میکنیم.
ما چون ز خرابات جهان پاک برآییم؟
آلوده برون رفت ز جنت، پدر ما
هوش مصنوعی: ما چگونه میتوانیم از این دنیای پرآشفتگی پاک و صاف بیرون بیاییم؟ در حالی که پدر ما، آدم، از بهشت خارج شد و آلوده شد.
دستی که می ام داد، تو را بست به خشکی
زاهد چه زنی طعنه به دامان تر ما؟
هوش مصنوعی: دست من که به تو مینوشد، تو را به زهد و دارایی خشک نگه داشته است، پس چرا به لباس مرطوب ما طعنه میزنی؟
خواهیم حزین ، آنقدر از خویش رمیدن
کاوازه به جایی نرساند خبر ما
هوش مصنوعی: به دنبال آرامش هستیم، اما آنقدر از خودمان دور شدهایم که دیگر هیچ نشانهای از ما به کسی نمیرسد.