گنجور

شمارهٔ ۳۷۰

ترسم از چشم خوشت غافل نگاهی سر زند
در دل بی طاقت من اشک و آهی سر زند
من به یک نظاره حیرانم چه گل چینم ز تو؟
حسن شوخت هر نفس، از جلوه گاهی سر زند
عمر صرف دوستی کردم، بری حاصل نداد
زین چمن می خواستم مردم گیاهی سر زند
گر شود آن برق جولان، گرم خودداری چنین
شعله ای ترسم ز هر مشت گیاهی سر زند
از تغافل های گرم یار می ترسم حزین
آه بی تابانه ای از دادخواهی سر زند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ترسم از چشم خوشت غافل نگاهی سر زند
در دل بی طاقت من اشک و آهی سر زند
هوش مصنوعی: می‌ترسم که یک نگاه ناخواسته از چشمان زیبات به من بیفتد و دل بی‌تابم را به شدت تحت تاثیر قرار دهد و باعث شود اشک و آهی از من برآید.
من به یک نظاره حیرانم چه گل چینم ز تو؟
حسن شوخت هر نفس، از جلوه گاهی سر زند
هوش مصنوعی: من در حیرت هستم که از زیبایی تو چه چیدی؟ هر لحظه، زیبایی دلربا و هنرمندانه‌ات به گونه‌ای جلوه‌گری می‌کند.
عمر صرف دوستی کردم، بری حاصل نداد
زین چمن می خواستم مردم گیاهی سر زند
هوش مصنوعی: من عمرم را صرف دوستی کردم، اما از این دوستی چیزی نصیبم نشد. از این باغ و دنیا می‌خواستم که گیاهی از من برافروزد و زنده شوم.
گر شود آن برق جولان، گرم خودداری چنین
شعله ای ترسم ز هر مشت گیاهی سر زند
هوش مصنوعی: اگر آن جرقه‌ی پرقدرت پدیدار شود، با توجه به این شعله، می‌ترسم هر گیاهی ناگهان سر برآورد.
از تغافل های گرم یار می ترسم حزین
آه بی تابانه ای از دادخواهی سر زند
هوش مصنوعی: از بی‌توجهی‌های گرم و محبت‌آمیز یار می‌ترسم، که نکند ناگهان آهی از دل بی‌تاب و ناله‌ای بابت درد و خواسته‌ام به‌وجود بیاید.