گنجور

شمارهٔ ۳۶۲

از پرده چو خواهد، گل رخسار برآرد
پوشد به لباس گل و از خار برآرد
دل از خم زلفش چه خیال است برآرم؟
چون آینه کز سبزه ی زنگار برآرد
امروز مگر همّت مردانه ی ساقی
بنیاد غم از ساغر سرشار برآرد
افسرده دلی رفت ز حد، شور جنون کو؟
تا بی خودم از خانهٔ خمار برآرد
بوی سر زلف تو دهد طرح به سنبل
آهی که حزین از دل افگار برآرد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از پرده چو خواهد، گل رخسار برآرد
پوشد به لباس گل و از خار برآرد
هوش مصنوعی: وقتی گل رویش را نمایان کند، پوششی زیبا به خود می‌گیرد و حتی از خاری که در اطرافش است، فاصله می‌گیرد.
دل از خم زلفش چه خیال است برآرم؟
چون آینه کز سبزه ی زنگار برآرد
هوش مصنوعی: دل که اسیر زلف‌های اوست، چه امیدی می‌تواند داشته باشد که از این بند رهایی یابد؟ مانند آیینه‌ای که از میان سبزه و زنگار خارج می‌شود.
امروز مگر همّت مردانه ی ساقی
بنیاد غم از ساغر سرشار برآرد
هوش مصنوعی: امروز شاید با اراده و تلاش قوی ساقی، غم و اندوه از جام پر از نوشیدنی به بیرون رانده شود.
افسرده دلی رفت ز حد، شور جنون کو؟
تا بی خودم از خانهٔ خمار برآرد
هوش مصنوعی: دل افسرده‌ای که دیگر تاب ندارد، شور و شوق دیوانگی کجاست؟ تا اینکه از حال خود بی‌خبر شوم و از خانه‌ی غم و اندوه بیرون بیایم.
بوی سر زلف تو دهد طرح به سنبل
آهی که حزین از دل افگار برآرد
هوش مصنوعی: بوی موی تو به گل‌های سنبل حالتی می‌دهد که از دل شاد و غمگین تراز می‌آید.