شمارهٔ ۳۵۷
بهار شد که چمن جام ارغوان گیرد
ز جوش سبزه زمین رنگ آسمان گیرد
به طرف باغ بساط زمردی فکنند
ز لاله برهمن خاک، طیلسان گیرد
به دوش نامیه دیبای بهمنی فکنند
ز غنچه تارک شاخ، افسر کیان گیرد
صبا ز جیب سمن بوی پیرهن آرد
نشان نکهت گل، گرد کاروان گیرد
چو آفتاب زند خیمه لاله در هامون
سحاب بر سر کهسار سایبان گیرد
مغنی، از دم گرمت ترانهای خواهم
که آتشم به نیستان استخوان گیرد
کجا رواست درین فصل غم زدا، دل را
غبار کلفت ایام در میان گیرد؟
مگر عنایت ساقی کند سبکدستی
پیاله، کین من از دور آسمان گیرد
سهی قدان چمن جلوه های ناز کنند
نهال رقص به گلبانگ بلبلان گیرد
شود به لخلخه سایی، نسیم نوروزی
مشام عالم افسرده بوی جان گیرد
به من ستیزهٔ چرخ کهن نه رسم نوی ست
که شاهباز فلک، صید ناتوان گیرد
نشاط، غاشیه دار سبک روی ست حزین
که چون نسیم صبا راه گلستان گیرد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بهار شد که چمن جام ارغوان گیرد
ز جوش سبزه زمین رنگ آسمان گیرد
هوش مصنوعی: بهار فرا رسیده و گلهای ارغوانی در چمن ظاهر شدهاند. با رشد سبزهها، رنگ زمین شبیه آسمان میشود.
به طرف باغ بساط زمردی فکنند
ز لاله برهمن خاک، طیلسان گیرد
هوش مصنوعی: به سمت باغ، فرش سبز و زیبایی را میاندازند، و از لالههای سرخ، بر روی خاک، رنگ و لعابی میسازند.
به دوش نامیه دیبای بهمنی فکنند
ز غنچه تارک شاخ، افسر کیان گیرد
هوش مصنوعی: یک پارچه زیبای بهمنی را بر دوش میزنند و از سر غنچهی درخت، افسر پادشاهی میسازند.
صبا ز جیب سمن بوی پیرهن آرد
نشان نکهت گل، گرد کاروان گیرد
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی از جیب سمن عطر پیراهنی را به همراه میآورد که نشاندهنده بوی خوش گل است و در اطراف کاروان میچرخد.
چو آفتاب زند خیمه لاله در هامون
سحاب بر سر کهسار سایبان گیرد
هوش مصنوعی: زمانی که آفتاب میتابد، گلهای سرخ مانند خیمهای در دشتهای باتلاقی (هامون) برپا میشوند و ابرها مانند سایهبانی بر روی کوهها قرار میگیرند.
مغنی، از دم گرمت ترانهای خواهم
که آتشم به نیستان استخوان گیرد
هوش مصنوعی: من از صدای گرم تو آوازهایی میخواهم که آتش وجودم را شعلهور کند و روحم را به وجد بیاورد.
کجا رواست درین فصل غم زدا، دل را
غبار کلفت ایام در میان گیرد؟
هوش مصنوعی: در این فصل غمانگیز، کجا جایز است که دل را در میان غبار سنگین روزگار بگذاریم؟
مگر عنایت ساقی کند سبکدستی
پیاله، کین من از دور آسمان گیرد
هوش مصنوعی: به جز لطف و محبت ساقی، نمیتوانم امیدوار باشم که پیالهای سبک و خالی از شراب به دستم بیفتد، زیرا این آرزو از دور دست آسمان به نظر میرسد.
سهی قدان چمن جلوه های ناز کنند
نهال رقص به گلبانگ بلبلان گیرد
هوش مصنوعی: درختان سرسبز باغ با قد رفیع و زیبایشان، جلوهای ناز و دلفریب به نمایش میگذارند و مانند نی ای که در حال رقص است، آواز بلبلها را به نمایش میگذارند.
شود به لخلخه سایی، نسیم نوروزی
مشام عالم افسرده بوی جان گیرد
هوش مصنوعی: نسیم بهاری به آرامی در فضا میپیچد و بوی زندگی و تازگی را به مشام دنیا میرساند و حال و هوای دلها را شاداب میکند.
به من ستیزهٔ چرخ کهن نه رسم نوی ست
که شاهباز فلک، صید ناتوان گیرد
هوش مصنوعی: به من بگو، تقدیر و سرنوشت قدیمی، به روال جدیدی نیست که به راحتی بتواند شکار ضعیفترین موجودات باشد.
نشاط، غاشیه دار سبک روی ست حزین
که چون نسیم صبا راه گلستان گیرد
هوش مصنوعی: شادابی و طراوت، مانند نسیمی لطیف، به زیبایی و خوشبویی باغ گل میتابد و آن را زنده و جذاب میکند.

حزین لاهیجی