گنجور

شمارهٔ ۳۴۲

بوی زلفی به گریبان صبا ریخته اند
طرفه شوری به دماغ دل ما ریخته اند
به سر کوی تو ای قبلهٔ ارباب نیاز
نقش پیشانی دل تا به سما ریخته اند
صفحهٔ خاطر افلاک ندارد ز انجم
اینقدر داغ که در سینه ما ریخته اند
کام بخشان جهان با کف فیّاض چو ابر
عرق شرم، به دامان گدا ریخته اند
در بیابان محبت عوض ربگ روان
پاره های دل ارباب وفا ربخته اند
راز کونین حزین ، از دل روشن پیداست
طرح این آینه را خوش به صفا ریخته اند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بوی زلفی به گریبان صبا ریخته اند
طرفه شوری به دماغ دل ما ریخته اند
هوش مصنوعی: نسیم خوشبویی از زلف محبوب به گریبان ما وزیده و حالتی مشاهده‌ناپذیر در دل ما به وجود آورده است.
به سر کوی تو ای قبلهٔ ارباب نیاز
نقش پیشانی دل تا به سما ریخته اند
هوش مصنوعی: در کنار کوی تو، ای منبع عشق و امید، عکس دل من مانند نقشی بر پیشانی‌ام به آسمان پاشیده شده است.
صفحهٔ خاطر افلاک ندارد ز انجم
اینقدر داغ که در سینه ما ریخته اند
هوش مصنوعی: آسمان نتواند به خاطر خود از ستاره‌ها این اندازه داغی داشته باشد که در دل ما وجود دارد.
کام بخشان جهان با کف فیّاض چو ابر
عرق شرم، به دامان گدا ریخته اند
هوش مصنوعی: جهان پر از نعمت‌ها و لذت‌هاست که مانند باران، از دستی generous بر بنده‌های نیازی چون گدا نازل شده است. این نعمت‌ها به اندازه‌ای است که گویی دست فیاض آسمانی، عرق شرم خود را بر دوش افراد مستحق می‌ریزد.
در بیابان محبت عوض ربگ روان
پاره های دل ارباب وفا ربخته اند
هوش مصنوعی: در صحراي عشق، به جای آب روان، تکه‌های دل وفاداران بر زمین افتاده است.
راز کونین حزین ، از دل روشن پیداست
طرح این آینه را خوش به صفا ریخته اند
هوش مصنوعی: راز جهان حزن‌انگیز، از دل روشن آشکار است. این آینه با طرحی زیبا و خالص، به طرز خوشی ساخته شده است.