شمارهٔ ۳۴۰
در صیدگاه ناز تو بسمل به خون تپد
در خون تپد ولیک نه چون دل به خون تپد
در شیشه خانهٔ دل هر کس، پری رخی ست
از عشقت ای فرشته شمایل، به خون تپد
در راه عشق کز دم تیغ است تیزتر
باید چنان تپید که منزل به خون تپد
دارند زیرکان به خیال تو زندگی
صیدی که شد ز یاد تو غافل، به خون تپد
ترسم ز گریهٔ من دیوانه، لاله سان
در موج خیز بادیه محمل به خون تپد
این جان که داده ای به حزین آنچنان مکن
کز آرزوی خنجر قاتل به خون تپد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در صیدگاه ناز تو بسمل به خون تپد
در خون تپد ولیک نه چون دل به خون تپد
هوش مصنوعی: در دام زیبایی تو، عاشق دلشکستهای گرفتار میآید که خون از او میریزد و در عذاب است، اما نه به اندازهای که دلش در غم و اندوه بزند.
در شیشه خانهٔ دل هر کس، پری رخی ست
از عشقت ای فرشته شمایل، به خون تپد
هوش مصنوعی: در قلب هر کسی، نشانهای از عشق تو وجود دارد، ای فرشته زیبا، که با شدت و احساسی عمیق به تپش میافتد.
در راه عشق کز دم تیغ است تیزتر
باید چنان تپید که منزل به خون تپد
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، باید به گونهای زندگی کرد که مانند خون جوشیدن و تپیدن باشد، زیرا این راه خطرناک و دشوار است و ممکن است به زحمت و رنج بیفتی.
دارند زیرکان به خیال تو زندگی
صیدی که شد ز یاد تو غافل، به خون تپد
هوش مصنوعی: افرادی که با هوش و زیرکی هستند، مشغول زندگی و فکر تو هستند، در حالی که تو از یاد آنها رفتهای و حالا به خاطر فراموشیات، در دلشان غمی عمیق وجود دارد.
ترسم ز گریهٔ من دیوانه، لاله سان
در موج خیز بادیه محمل به خون تپد
هوش مصنوعی: نگرانی من این است که از گریهام، مثل لالهای که در باد به حرکت در میآید، دل شوق درونم به شدت بزند و احساساتم را به نمایش بگذارد.
این جان که داده ای به حزین آنچنان مکن
کز آرزوی خنجر قاتل به خون تپد
هوش مصنوعی: این زندگی که به تو دادهام، چنان نگذار که به خاطر آرزوهای ناتمام و مشکلات، قلبت پر از اضطراب و ناامیدی شود.

حزین لاهیجی