گنجور

شمارهٔ ۳۴

همسر بوالهوس مدان، عاشق پاکباز را
زهر چش جفا مکن، مشرب امتیاز را
سینه حریف چون شود، آن مژهٔ دراز را
دشنه شکسته در جگر، چنگل شاهباز را
گر نبود قبول تو، جنس کساد دین و دل
از چه به غمزه داده ای، منصب ترکتاز را
تا ره هوش را زند، رطل گران بیخودی
میکده کرشمه کن، نرگس نیم باز را
زاهد حق پرست من، منکر برهمن مشو
بی خبر از حقیقتی، چاشنی مجاز را
عار ز سجدهٔ منت، چیست خدای را بگو؟
چون ز ازل تو کرده ای، ناصیه سا، نیاز را
پردهٔ هوش می درد، نغمهٔ دلکشت، حزین
بند نقاب وا مکن، خلوتیان راز را

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همسر بوالهوس مدان، عاشق پاکباز را
زهر چش جفا مکن، مشرب امتیاز را
هوش مصنوعی: همسر بی‌وفا را به حساب نیاور، و عاشق وفادار را با بی‌رحمی رنجان. تمایز و برتری را در نظر بگیر.
سینه حریف چون شود، آن مژهٔ دراز را
دشنه شکسته در جگر، چنگل شاهباز را
هوش مصنوعی: وقتی که سینه‌ی دشمن پر از درد و رنج می‌شود، آن مژه‌ی زیبا که مانند دشنه در قلب او فرورفته، همچنان مانند دستان شاهین به شدت بر او چنگ می‌زند.
گر نبود قبول تو، جنس کساد دین و دل
از چه به غمزه داده ای، منصب ترکتاز را
هوش مصنوعی: اگر تو را نداشته باشم، پس چرا با ناز و غمزۀ خود دل و دین را به این حال و روز انداخته‌ای؟ چرا این مقام را به بی‌اعتنایی رها کرده‌ای؟
تا ره هوش را زند، رطل گران بیخودی
میکده کرشمه کن، نرگس نیم باز را
هوش مصنوعی: تا زمانی که در مسیر فهم و آگاهی هستی، سنگینی غفلت و بی‌خیالی را کنار بگذار و در میکده با ناز و عشوه‌ای که شایسته‌اش است ظاهر شو، مانند نرگسی که نیمه‌باز است.
زاهد حق پرست من، منکر برهمن مشو
بی خبر از حقیقتی، چاشنی مجاز را
هوش مصنوعی: نیکوست که در جستجوی حق و حقیقت باشی، اما نباید به ظاهر موضوعات و دلبستگی‌های بی‌اساس دل ببندی. باید آگاه باشی که برخی مطالب تنها ظاهری دارند و لازم است که به عمق آنها نگاه کنی.
عار ز سجدهٔ منت، چیست خدای را بگو؟
چون ز ازل تو کرده ای، ناصیه سا، نیاز را
هوش مصنوعی: عزت و کرامت خداوند به پا درآوردن ما در برابر او چه معنایی دارد؟ زیرا تو از آغاز هستی، سرنوشت ما را تعیین کرده‌ای و از ما خواسته‌ای که نیاز خود را به تو نشان دهیم.
پردهٔ هوش می درد، نغمهٔ دلکشت، حزین
بند نقاب وا مکن، خلوتیان راز را
هوش مصنوعی: در حالتی که عقل و درک ما متوجه می‌شود، صدای دل‌انگیزی به گوش می‌رسد. ای کسی که در خلوت نشسته‌ای، رازها را فاش نکن و پردهٔ secrecy را کنار نزن.