شمارهٔ ۳۳۴
نگاه گرم، چو رخسار آتشین تو بوسد
عرق چو شبنم گستاخ، یاسمین تو بوسد
خدای را، نخرامی به گشت باغ، مبادا
دهان غنچه، کف پای نازنین تو بوسد
چگونه زهر غم از رشک بر لبم نزند جوش
که مور خط، به دل شاد انگبین تو بوسد
کند به ساغر هوش فرشته، داروی مستی
تبسمی که لب سحرآفرین تو بوسد
چه دولتی ست که چون گرد راه خاک نشینی
به سعی خیزد و دامان همنشین تو بوسد
بیا بتاب به بازوی حسن، دست تجلی
که معجز ید بیضا، سر آستین تو بوسد
غرور چشم تو نازم که نیست نیم نگاهش
به صد نیاز اگر آسمان زمین تو بوسد
تو قد به ناز برافراز تا ز پای در افتم
چو زلف سجده کنان، پای نازنین تو بوسد
حزین ازین غزلت تازه گشت طرز فغانی
سزد، ز سدره فرود آید و زمین تو بوسد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نگاه گرم، چو رخسار آتشین تو بوسد
عرق چو شبنم گستاخ، یاسمین تو بوسد
هوش مصنوعی: نگاه گرم و محبتآمیز تو، به اندازهی زیبایی چهرهات، چون آتش شعلهور است و بوسهاش مانند شبنم، جسورانه و شیرین بر روی یاسمن تو نشسته است.
خدای را، نخرامی به گشت باغ، مبادا
دهان غنچه، کف پای نازنین تو بوسد
هوش مصنوعی: ای خدا، نگذار در باغ گشت و گذار کنم، زیرا نخواهم که دهان غنچهای، پاهای زیبا و نازنین تو را ببوسد.
چگونه زهر غم از رشک بر لبم نزند جوش
که مور خط، به دل شاد انگبین تو بوسد
هوش مصنوعی: چطور غم و حسد بر لبم نمیجوشد، وقتی که فرشتهای با ظرافت و شادی، عسل عشق تو را میبوسد؟
کند به ساغر هوش فرشته، داروی مستی
تبسمی که لب سحرآفرین تو بوسد
هوش مصنوعی: در جام زندهای که فرشتهای از آن مینوشد، دارویی برای سرمستی قرار دارد؛ این سرمستی ناشی از تبسمی است که لبهای زیبای تو به آن میبوسند.
چه دولتی ست که چون گرد راه خاک نشینی
به سعی خیزد و دامان همنشین تو بوسد
هوش مصنوعی: این بیان به توصیف حالتی از حکومت یا دولتی میپردازد که به جای استقرار و ریشهدواندن، مانند یک گرد و غبار بینظم و بیهدف در اطراف خود پراکنده میشود. در این حالت، تلاش برای جلب توجه دیگران و احترام به دیگران تا حد بوسیدن دامن آنها دیده میشود. اینهمه حاکی از بیثباتی و ناپایداری آن حکومت است.
بیا بتاب به بازوی حسن، دست تجلی
که معجز ید بیضا، سر آستین تو بوسد
هوش مصنوعی: بیا و با زیباییات درخشش را به نمایش بگذار؛ که دست خلاقیت تو، مانند معجزهای که به روشنی میتابد، به آستین تو احترام میگذارد و آن را میبوسد.
غرور چشم تو نازم که نیست نیم نگاهش
به صد نیاز اگر آسمان زمین تو بوسد
هوش مصنوعی: من به زیبایی و جذابیت چشمانت افتخار میکنم، حتی اگر یک نگاه کوچک از تو به من نیفتد. اگر هم زمین، آسمان تو را ببوسد، این برای من کافی نیست.
تو قد به ناز برافراز تا ز پای در افتم
چو زلف سجده کنان، پای نازنین تو بوسد
هوش مصنوعی: تو با قد زیبا و دلفریب خود برافراز تا من به خاطر زیباییات به زمین بروم و مانند زلفی که به زمین سجده میکند، پای دلانگیز تو را ببوسم.
حزین ازین غزلت تازه گشت طرز فغانی
سزد، ز سدره فرود آید و زمین تو بوسد
هوش مصنوعی: حزین از این غزل تازه، میگوید که 스타일 فغانی (شکوه و فریاد) دلنشین است، به طوری که از عرش الهی پایین میآید و زمین تو را میبوسد.

حزین لاهیجی