گنجور

شمارهٔ ۳۳۲

فروزان کن ز رخ، کاشانهای چند
بسوزان شمع من، پروانه اى چند
فغانم گوش کن امشب که فردا
ز من خواهی شنید افسانه اى چند
دلم داند به پاس آشنایی
چها دید، از وفا بیگانه اى چند
گران خوابان غفلت را شکستم
خمار، از نعرهٔ مستانه ای چند
خماری نیست خون عاشقان را
سرت گردم، بکش پیمانه ای چند
به هر دفتر ز کلک آتش آلود
ز ما مانده ست آتشخانه ای چند
حزین از فوت فرصت با صد افسوس
کشیدیم آه بی تابانه ای چند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فروزان کن ز رخ، کاشانهای چند
بسوزان شمع من، پروانه اى چند
هوش مصنوعی: چهره‌ات را روشن کن و چندین کاشان (یک نوع پارچه) بسوزان. شمع من را روشن کن تا پروانه‌هایی به دور آن بچرخند.
فغانم گوش کن امشب که فردا
ز من خواهی شنید افسانه اى چند
هوش مصنوعی: امشب به فریاد من گوش کن، زیرا فردا داستان‌هایی از من خواهی شنید.
دلم داند به پاس آشنایی
چها دید، از وفا بیگانه اى چند
هوش مصنوعی: دل من خوب می‌داند که به خاطر آشنایی چه‌قدر سختی‌ها و دردها را تحمل کرده‌ام و از کسانی که به وفا نسبت به من بی‌توجه بودند، چه قدر رنج کشیده‌ام.
گران خوابان غفلت را شکستم
خمار، از نعرهٔ مستانه ای چند
هوش مصنوعی: من از صدای شاد و پرهیجان مستانه‌ای چند، خواب سنگین غفلت را به‌هم زدم و آن را شکست دادم.
خماری نیست خون عاشقان را
سرت گردم، بکش پیمانه ای چند
هوش مصنوعی: خستگی و درد عاشقان را فراموش کن، به خاطر تو آماده‌ام و می‌خواهم چند جام بکشیم.
به هر دفتر ز کلک آتش آلود
ز ما مانده ست آتشخانه ای چند
هوش مصنوعی: در هر دفتری که از قلم ما اثر مانده، چندین آتشخانه ایجاد شده است.
حزین از فوت فرصت با صد افسوس
کشیدیم آه بی تابانه ای چند
هوش مصنوعی: ما با اندوه و صد اندوه، از دست دادن فرصت‌ها آهی ناله‌وار کشیدیم و غمگینانه به یاد آن‌ها فکر کردیم.