گنجور

شمارهٔ ۳۳۱

بفشه چون ز بناگوش یار برخیزد
خروش بلبل وبوی بهار برخیزد
چه دولت است که در پای خم چو بنشینم
به جلوه، ساقی مشکین عذار برخیزد؟
به این کرشمه که از خاک کشتگان گذری
هزار ناله ز سنگ مزار برخیزد
ز دامن مژهٔ چشم سرمه ای پوشش
به صید دل نگه جان شکار برخیزد
ز ریزش مژه کز فیض اشک سیراب است
هزار رنگ گلم، ازکنار برخیزد
درین چمن سرکلک تو سبز باد حزین
که شور بلبل ازین شاخسار برخیزد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بفشه چون ز بناگوش یار برخیزد
خروش بلبل وبوی بهار برخیزد
هوش مصنوعی: زمانی که صدای زیبای بلبل و عطر بهار به گوش برسد، دل و جان انسان شاداب و سرزنده می‌شود.
چه دولت است که در پای خم چو بنشینم
به جلوه، ساقی مشکین عذار برخیزد؟
هوش مصنوعی: چه خوشبختی است که وقتی بر زمین نشسته‌ام و به زیبایی‌ها نگاه می‌کنم، ساقی با چهره‌ای زیبا و دلربا به کمکم آید!
به این کرشمه که از خاک کشتگان گذری
هزار ناله ز سنگ مزار برخیزد
هوش مصنوعی: به این زیبایی که از خاک مردگان ناشی می‌شود، هزاران ناله از سنگ قبرها بلند می‌شود.
ز دامن مژهٔ چشم سرمه ای پوشش
به صید دل نگه جان شکار برخیزد
هوش مصنوعی: چشم‌های زیبا با مژه‌های بلند مانند پرده‌ای نرم دل را به خود جذب می‌کنند و آنچه برای جان و دل می‌خواهیم، در میان این طراوت و جذابیت قرار دارد.
ز ریزش مژه کز فیض اشک سیراب است
هزار رنگ گلم، ازکنار برخیزد
هوش مصنوعی: از ریختن مژه‌ها که پر از اشک است، گل‌های به رنگ‌های مختلف از کنار برمی‌خیزند.
درین چمن سرکلک تو سبز باد حزین
که شور بلبل ازین شاخسار برخیزد
هوش مصنوعی: در این باغ، گیاهی خوشبو و غم‌انگیز وجود دارد که صدای بلبل از این درختان بلند برمی‌خیزد.