گنجور

شمارهٔ ۳۲۹

جگر تشنه ام از لعل تو سیراب شود
چه غم است اینکه به کام دل احباب شود
لاف عزلت زدن آن روز تمام است مرا
که خم ابروی او گوشهٔ محراب شود
شمع روشن ننماید شب ظلمانی را
ساقیا می به قدح ربزکه مهتاب شود
غفلت افزود تو را زاهد، از افسانهٔ عشق
نیشتر در دل افسرده، رگ خواب شود
خشکی زهد، ز ما گرد برآورد حزین
دامن خرقه بیفشار که سیلاب شود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جگر تشنه ام از لعل تو سیراب شود
چه غم است اینکه به کام دل احباب شود
هوش مصنوعی: دل من به خاطر عشق تو سیراب می‌شود، پس چه غم دارد اگر دل دوستان هم به خوشی بیفتد؟
لاف عزلت زدن آن روز تمام است مرا
که خم ابروی او گوشهٔ محراب شود
هوش مصنوعی: آن روزی که به تنهایی و انزوا افتخار می‌کردم، الان تمام شده است؛ زیرا یک نگاه معنادار او می‌تواند تمام توجهات را به خود جلب کند.
شمع روشن ننماید شب ظلمانی را
ساقیا می به قدح ربزکه مهتاب شود
هوش مصنوعی: اگر شمعی در این شب تاریک روشن نشود، ای ساقی، جامی برای من پر کن تا این شب به روشنی ماه تغییر کند.
غفلت افزود تو را زاهد، از افسانهٔ عشق
نیشتر در دل افسرده، رگ خواب شود
هوش مصنوعی: بی‌توجهی تو به عشق، حال و هوای دل تو را افسرده کرده و مانند زخم عمیق و نیشتری در دل است. این بی‌خبر بودن، می‌تواند باعث شود که فردی درک عمیق‌تری از احساسات و نقاط ضعف خود پیدا کند و به واقعیت‌های پنهان درونش پی ببرد.
خشکی زهد، ز ما گرد برآورد حزین
دامن خرقه بیفشار که سیلاب شود
هوش مصنوعی: رفتن به خشک‌سالی زهد، باعث شده که غم و اندوه بر ما مستولی شود. لباس درویشی را تنگ و محکم نگه‌ندار، که باید این حالت به جریان و زندگی بازگردد.