گنجور

شمارهٔ ۳۲۷

پری گر وا کنم، پروانهٔ شمع تو خواهم شد
سمندر ساز آتشخانهٔ شمع تو خواهم شد
شبی پروانه سان گرد سرت گشتم، چه دانستم
که برگرد جهان افسانهٔ شمع تو خواهم شد
سرم گرم عروج نشئهٔ داغ است، می دانم
که مست از آتشین پیمانهٔ شمع تو خواهم شد
سحر ته پیرهن دیدم تو را چون شمع فانوسی
گریبان می درم، دیوانهٔ شمع تو خواهم شد
به تار آشنایی بسته بودم دل، ندانستم
که از پاس ادب، بیگانهٔ شمع تو خواهم شد
ز اشک و آه بی تابانه ام روشن بود کامشب
فدای جلوهٔ مستانهٔ شمع تو خواهم شد
حزین تیره روز خوبش را یک شب نپرسیدی
شهید خوی بی‌باکانهٔ شمع تو خواهم شد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پری گر وا کنم، پروانهٔ شمع تو خواهم شد
سمندر ساز آتشخانهٔ شمع تو خواهم شد
هوش مصنوعی: اگر پرم را آزاد کنم، مانند پروانه‌ای به دور شمع تو می‌چرخم و مثل سمندری در آتش شمع تو حضور خواهم داشت.
شبی پروانه سان گرد سرت گشتم، چه دانستم
که برگرد جهان افسانهٔ شمع تو خواهم شد
هوش مصنوعی: شبی مانند پروانه دور تو می‌چرخیدم، اما نمی‌دانستم که به دلیل جذابیت تو، به زودی به داستان و افسانه‌ای چون شمع تو تبدیل خواهم شد.
سرم گرم عروج نشئهٔ داغ است، می دانم
که مست از آتشین پیمانهٔ شمع تو خواهم شد
هوش مصنوعی: در حال تجربه کردن حس خلسه و اوج‌گیری هستم و می‌دانم که به خاطر تأثیر شمع تو، به نوعی سرمست و مست می‌شوم.
سحر ته پیرهن دیدم تو را چون شمع فانوسی
گریبان می درم، دیوانهٔ شمع تو خواهم شد
هوش مصنوعی: در صبح زود، وقتی که کمر لباس تو را می‌دیدم، شبیه شمعی بودی که در کنار چراغی می‌درخشید. من به خاطر تابش و زیبایی تو، دچار شیدایی و عشق به شمع وجودت می‌شوم.
به تار آشنایی بسته بودم دل، ندانستم
که از پاس ادب، بیگانهٔ شمع تو خواهم شد
هوش مصنوعی: دل خود را به رشته‌ی آشنایی با تو گره زده بودم، اما نمی‌دانستم که به خاطر رعایت احترام، از تو دور و بیگانه خواهم شد.
ز اشک و آه بی تابانه ام روشن بود کامشب
فدای جلوهٔ مستانهٔ شمع تو خواهم شد
هوش مصنوعی: از شدت ناراحتی و اشکهایی که ریختم، روشن بود که دلم پر از آتش و بی‌تابی است. امشب به خاطر زیبایی شمع تو، آماده‌ام تا همه چیزم را فدای تو کنم.
حزین تیره روز خوبش را یک شب نپرسیدی
شهید خوی بی‌باکانهٔ شمع تو خواهم شد
هوش مصنوعی: حزین، در شب تاریکی که به سختی می‌گذرد، فراموش کرده‌ای که از زیبایی‌های روز خوب خود بپرسی. من برای تو شمعی روشن و بی‌باک خواهم شد که با نورش در دل تاریکی‌ها، به یاد تو بماند.